قدم سوم سوال 1
قدم سوم
ما تصمیم گرفتیم که اراده و زندگیمان را به مراقبت خداوند ، بدان گونه که او را درک میکردیم ، بسپاریم
پروردگارا ؛
خود را تقدیم تو میدارم ، از من کن و از من ساز آنچه خود اراده کنی ، از اسارت نفس رهایم کن ، تا انجام ارادات را بهتر توانم ، مشکلاتم را بگیر تا پیروزی بر آنها شاهدی باشد برای کسانی که با قدرت تو ، عشق تو ، راه تو ، یاریشان خواهم کرد ، باشد تا همیشه بر اراده تو گردن نهم ........، ( آمین )
کار خود ار بخدا باز گذاری حافظ
ای بسا عیش که با بخت خدادادی کنی
**************
ما با درمیان گذشتن آنچه که داریم میتوانیم آنرا حفظ کنیم
توجه ؛
جواب این سوال تجربه و درک گروهی کلاس قدم ما میباشد و به هیچ وجه بازتاب نظر انجمن معتادان گمنام NA نمیباشد ، و از طرفی قطعاً نمیتواند کامل باشد ، و لذا بدیهیست از زوایای دیگر و یا تجربه های دیگر بطور حتم ، قابل بررسی و جواب باشد .
قدم سوم .............. بخش تصمیم گیری
سوال 1 ) چرا تصمیم گیری در این قدم محور اصلی است ؟
تمام اعمال و اتفاقات در زندگی ما بر اساس تصمیماتیست که میگیریم . و لذا زندگی گذشته ما به این دلیل آشفته بود که تصمیمات ما را در زندگی ، بیماری میگرفت . حتی تصمیمات خوب گذشته ما یا القائی بودند و یا تحمیلی بودند یعنی تصمیماتی بودند که مال خود ما نبودند و بیشتر به ما دیگران دیکته میکردند ، بنابراین ، ما نسبت به آن تصمیمات احساس مسئولیت و یا در مقابل آنها خود را متعهد نمیدیدیم ، ویا ما با نداشتن سلامت عقل و بر اساس ذائقه و طبع بیماری ، تصمیماتی را میگرفتیم که امروز شاهد ویرانگرهای تصمیمات مخرب گذشته خود هستیم . ما امروز بر اثر آشفتگی و رنج و عذابی که در گذشته کشیده ایم متوجه و به این درک رسیده ایم که در هر زمینه ایی تصمیم گرفتن چقدر میتواند نقش اساسی و محوری داشته باشد ، در واقع تاوان تصمیمات دیوانه وار گذشته تا چه اندازه توانست زندگی ما رابه اضمحلال و نابودی بکشد . بنابراین ، تصمیم گیری در واقع عامل اصلی و اساسی هر انگیزه و هدفی میباشد . یعنی تصمیم گیری نقطه محوری هر حرکت برای دست یافتن به خواسته های ما میباشد ، بنابراین هرچقدر تصمیم گیری ما دارای فاکتورهای از قبیل ؛ تعمق و جدیت و آگاهی و بخصوص شناخت از مزایا و یا منافع حاصل از آن تصمیم بیشتر باشد در واقع قوه محرکه تصمیم ما فعالتر می شود . اما ، اینک در آستانه بهبودی به نقطه ایی رسیده ایم که میخواهیم بدون دخالت بیماری و به دور از خودمحوری و از روی روشن بینی و با فروتنی و تمایل و همچنین بر اساس مشورت و خرد جمعی تصمیم مهمی را در زندگی خود بگیریم ، تصمیمی که پیشروندگی فرایند بهبودی ما به استحکام و پایه های آن بستگی دارد . در واقع اصلی ترین و مهمترین ستون و پایه در فرایند بهبودی بستگی به نوع تمایل و تعمق و شناخت ما در رابطه با تصمیم گیری دارد ، لذا تصمیم گیری عامل بسیار مهم و نقطه عطف و به عبارت دیگر محور اصلی این قدم و بهبودی ما را شکل میدهد ، بنابراین میطلبد ما آگاهیها و شناخت خود را نسبت به مفاهیم و ماهیت و عوامل موثر برای یک تصمیم گیری منطقی و سالم را در خود افزایش دهیم و همینطور آموزش های لازم برای درک بیشتر و مهارت های موثر در این مفهوم را در خود ارتقا دهیم . بدیهست دستاوردهای ما از این قدم بستگی کامل به نحوه و چگونگی تصمیم گیری ما دارد . اما نباید فراموش بکنیم که در هرحال ، تصمیم گیری فعلی ما در صورتیکه بهبودیمان پیشرونده باشد طبیعتاً رشد و به اقتضا فهم و شعورمان تعالی میابند ، و لذا ارکان و پایه های تصمیم در این روند محکمتر و سطح و میزان ما در رابطه با این تصمیم گسترش میباند .
( فقط برای امروز یکم شهریور خوانده شود )
در حاشیه
قبل از اینکه بخواهیم راجع به تصمیم و تصمیم گیری نگرشی کنیم ، ابتدا باید این مسئله برایمان روشن بشود که چرا باید تصمیم بگیریم ؟ گرفتن یک تصمیم چه مزایا و چه منافعی برایمان دارد ؟ اصولاً بازتاب های آن در زندگیمان چه اثراتی را در بر خواهد داشت ؟ ، روشن شدن این مسائل و منافع و مزایا آن ، میتواند ما را در تعمق و جدیت ، در نحوه تصمیم گیری کمک کند . اساساً انسان برای اتخاذ هر تصمیم وهر گونه روش و یا روابط ، درهر زمینه ایی خواسته یا ناخواسته بر اساس منافع خود به آن چیز متمایل می شود .
معنای لغوی تصمیم یعنی ؛ عزم و اراده کردن ، و تعریف آن یعنی ؛ انتخاب و گزینه یک هدف و یا یک خواسته ، همراه با حرکت و عزم راسخ ، برای دست یافتن به منافع و مزایایی که برایمان اهمیت دارد .
بدیهیست تعریف ما از منافع بستگی به نوع جنس آن تصمیم دارد مثلاً ؛ تصمیم مادی باشد ، معنوی باشد ، آرامش باشد ، و یا آسایش باشد و و . . .
آنتونی رابینز در کتاب راز موافقیت میگوید : من بیش از هر چیزی اعتقاد دارم که آنچه سرنوشت ما را تعیین میکند ، شرایط زندگی ما نیست ، بلکه تصمیم های ماست . حقیقتاً این سخن درست می باشد ، تصمیمات امروز ما می تواند نحوه زندگی ما را در آینده بسازد ، همانطوریکه تصمیمات گذشته ، امروز ما را ساخته است ، بنا براین تصمیم گیری نقش مهمی در زندگی ما ایفا میکند و لذا ، لازم است حداکثر کوشش خود را برای فراگیری و مهارتهای لازم در این زمینه را بیاموزیم . یکی از مهمترین ارکان که می تواند تصمیم ما را جدی تر و عمیقتر کند احساس نیاز کردن به دستاوردهای حاصل از آن می باشد . بنا براین ، تمایل درونی ما وقتی به مرحله احساس نیاز میرسد ، تصمیم های بزرگ متولد میشوند .
اینکه بیشتر تصمیمات ما بلا اجراء و عملی نمی شوند به این علت است که نیازی احساس نمی کنیم و تصمیمات ما بر اساس شور و یا هیجان های کاذب شکل میگیرد و لذا اینگونه تصمیمات در واقع نوعی ادا در آوردن هستند و با تعریفی که ما از تصمیم کردیم همخوانی ندارد .
امروزه دردنیا ، مبحث تصمیم و تصمیم گیری و مدیریت و مهارتهای آن ، خود به یک علم انگیزشی تبدیل شده است ، که این خود نشان دهنده حساسیت و اهمیت این موضوع می باشد .
ما بطور روزانه با تصمیمات گوناگونی در رابطه هستیم ، که به آنها تصمیمات کوچک و روز مره میگویم از قبیل ؛ موارد شغلی ، موارد خانوده گی ، موارد اجتماعی ، و و . . . هر چند همین تصمیات کوچک هم گاهاً میتواند تاثیرات بسیار عمیقی در زندگی ما داشته باشند ، اما در زندگی لحظاتی فرا میرسند که ما بر اساس یک نیاز مبرم و حیاتی ناگزیر میشویم تا یک تصمیم بزرگ و جدی بگیریم ، تصمیمی که میتواند زندگی ما را بطور کلی دگرگون کند مثل ازدواج کردن یا مهاجرت به خارج برای زندگی کردن و یا انتخاب یک طرز فکر معنوی یا مکتبی و یا اینکه در قدم سوم تصمیم میگریم که اراده و زندگیمان را به مراقبت خداوند بسپاریم ، بنابراین هر چقدر بیشتر با فرهنگ و آداب و نحوه صحیح تصمیم گیری و ارکان آن آشنایی داشته باشیم برایمان سودمند است ، لذا انتخاب ما در مورد تصمیم گیری صحیح و مناسب بستگی به عوامل زیادی دارد ، بطور مثال ؛
1- سلامت عقل ، سلامت روح ، و سلامت روان ؛
از فاکتورهای اساسی برای گرفتن یک تصمیم درست می باشد ، بنا براین باید سعی کنیم تا بین این سه عامل ، نوعی تعادل بوجود بیاوریم . چنانچه ما در شرایط تعادل نباشیم ، لاجرم در مسیر تصمیمات خود با مشکل های فروانی مواجه خواهیم شد .
2- شناخت ؛
یعنی نسبت به تصمیمی که میخواهیم اتخاذ کنیم ، آگاههای لازم را داشته باشیم و آنرا از زوایا و ابعاد مختلف مورد بررسی قرار بدهیم ، در واقع شناخت یعنی ؛ ارزش و بها و قیمت تصمیمی را که میگیریم بدانیم ، بخصوص مزایا و منافع و یا هزینه ها و یا مشقت ها را درنظر بگیریم .
3- هوش و ذکاوت ؛
یکی از مهمترین عواملی که میتواند در این زمینه بما کمک کند استفاده از هوش و ذکاوت می باشد ، ما در مقاطعی از اجرای تصمیم گیری ناگریز میشویم از تواناییها و ظرفیت های هوشی خود استفاده کنیم و بهترین روش ها را برای عملی شدن آن اتخاذ کنیم بطور مثال به حکایت زیر توجه کنید ؛
آقاي جك رفته بود استخدام بشود ، صورتش را شش تيغه كرده بود و كروات تازه اش را به گردنش بسته بود ، و بهترین لباس خود را پوشيده بود و حاضر شده بود تا به پرسش هاي مدير شركت جواب بدهد.
اقاي مدير شركت بجاي اينكه مثل نكير و منكر ، آقاي جك را سين جين بكند ، يك ورق كاغذ گذاشت جلوش و از او خواست تنها به يك سئوال پاسخ بدهد. سئوال اين بود:
شما در يك شب بسيار سرد و طوفاني ، در جاده اي خلوت رانندگي ميكنيد ، ناگهان متوجه ميشويد كه سه نفر در ايستگاه اتوبوس ، به انتظار رسيدن اتوبوس ، اين پا و آن پا ميكنند و در آن باد و باران و طوفان چشم براه معجزه هستند تا اتوبوس بيايد و آنها سوار شوند.
يكي از آنها پير زن بيماري است كه اگر هر چه زودتر كمكي به او نشود ممكن است همانجا در ايستگاه اتوبوس غزل خداحافظي را بخواند.
دومين نفر، صميمي ترين و قديمي ترين دوست شما است كه حتي يك بار جان شما را از مرگ نجات داده است.
اما نفر سوم دختر خانم بسيار زيبا و جذابي است كه زن رويايي شما مي باشد و شما همواره آرزو داشتيد او را در كنار خود داشته باشيد .
حال اگر اتوموبيل شما فقط يك جاي خالي داشته باشد ، شما از ميان سه نفر كداميك را سوار ماشين تان مي كنيد؟؟؟
پير زن بيمار؟ . . . دوست قديمي؟ . . . ، يا آن دختر زيبا را ؟
جوابي كه آقاي جك به مدير شركت داد، سبب شد تا از ميان دويست نفر متقاضي، برنده شود و به استخدام شركت درآيد.
و اما پاسخ آقاي جك:
آقاي جك گفت: من سوييچ ماشينم را ميدهم به آن دوست قديمي ام تا پير زن بيمار را به بيمارستان برساند و خود من با آن دختر خانم در ايستگاه اتوبوس ميمانم تا اتوبوس از راه برسد و ما را سوار كند .
4- مشورت ؛
یکی از مهمترین عواملی که نقش مهم وکلیدی در مورد تصمیم گیری دارد مشورت کردن و رایزنی است . مشورت کردن در مورد تصمیم گیری نشان دهنده بلوغ و سلامت عقل میباشد ، عاملی که نقش مهمی در این راستا دارد ، بنابراین ، هرچقدر هم که تصمیم ما صحیح و منطقی باشد باز باید در مورد آن با دیگران و بخصوص صاحبنظران در آن رشته مشورت کنیم .
5- قاطعیت ؛
بعضی اوقات استنباط ما از مفهوم قاطعیت یک درک اشتباه است ، گاهی لجبازی و یکدندگی و یا خودمحوری را قاطعیت میدانیم ، در صورتیکه قاطعیت هم مثل هر چیز دیگری دارای ویژگیها و مفاهیم مربوط بخود میباشد ، لذا قاطعیت باید با درایت توام باشد ، گاه درایت در قاطعیت میطلبد ، ما در مسیر تصمیم خود انعطاف پذیر باشیم ، گاهی سازشکار باشیم ، گاهی در راستای تصمیم خود تاکتیک های خود را بر اساس واقعیت ها تغییر دهیم ، بدون اینکه به هدف نهایی ما لطمه ای بخورد .
6- تعهد ؛
بطور قطع برای دستیابی به یک تصمیم ، متعهد بودن به هدف آن تصمیم ، یکی از ارکان مهم در این راستا می باشد و لذا میطلبد برای محکم کردن و دستیابی به هدف خود باید در قبال آن احساس تعهد کنیم ، احساس تعهد ما را وامیدارد تا همیشه در این رابطه پیشرونده و مسئول و پویا باشیم ، بنابراین ، تصمیمی که در آن فاکتور تعهد نباشد ، نمیتواند نتیجه ایی حاصل کند .
6- تعریف ؛
یعنی قبل از اینکه بخواهیم تصمیم بزرگی را بگیریم ابتداء باید چارچوبها و حد و مرزها و خطوط قرمزها را مشخص وتعریف کنیم ، اصولاً سالمترین تصمیمات ، آنهایی هستند که ضمن مزایا و بهره های شخصی دارای منافع برای دیگران هم باشد . ما در " تعریف " تصمیم خود باید متقاعد شویم هر چقدر هم که تصمیممان آرمانی و انسانی و بزرگ باشد باز ارزش آنرا ندارد که از اصول اخلاقی و یا اصول انسانی و یا اصول روحانی خود خارج شویم و در واقع به هر وسیله ایی بخواهیم به هدف خود برسیم و به آن گفته معروف که میگویند ؛ ( هدف وسیله را توجیه میکند ) صحه بگذاریم . درکل منظور این است که بخاطر تصمیم خود حقی را ناحق نکنیم و یا کس دیگری را قربانی تصمیم های خودمان نکنیم .
البته عوامل زیادی میتوانند در اجرای تصمیم گیری ما نقش داشته باشند ، که شناخت هر کدام میتواند در بوجود آوردن و استحکام بخشیدن به ارکان تصمیمات ما ، موثر و آنرا تعالی بخشند ، بطور مثال ؛
اعتماد بنفس - آگاهی - برنامه ریزی – تحرک و دوری از تنبلی – همت - شهامت – صبوری - دوراندیشی - نقشه کشی – زمانبندی - ایمان – دعا و مراقبه – استقامت - امیدواری - تراز گرفتن از پیشرفت - مطالعه و کسب مهارتها - تمرکز - صداقت - اعتماد - خوش بینی واقعگرایانه - نیت خیر وانسانی - خدمت کردن - روشن بینی - تواضع وفروتنی - و ، . . .
اما یکی از کارآمدترین روشها در تصمیمات بزرگ ( بخصوص تصمیمات معنوی ) این است که ما بطور روزانه ، مختصات و شاخصه ها و عوامل آنرا تمرین کنیم ، درواقع ما از فرمول " فقط برای امروز " تصمیمات خود را عملی میسازیم و این فرمول باعث می شود که ما انعطاف پذیر باشیم و از اشتباهات خود سرخورده و مایوس نشویم ، ضمن اینکه این فرمول باعث میشود تا از استرس ها و اضطراب های ما وقتی به تصمیمات بزرگ خود از منظر ، و بعد زمان نگاه میکنیم مرعوب نگردیم .
همت اگر سلسله جنبان شود
مور تواند که سلیمان شود