ما با درمیان گذشتن آنچه که داریم میتوانیم آنرا حفظ کنیم

توجه  ؛

              جواب این سوال تجربه و درک گروهی کلاس قدم ما میباشد و به هیچ وجه بازتاب نظر انجمن معتادان گمنام NA نمیباشد ، و از طرفی قطعاً نمیتواند کامل باشد ، و لذا بدیهیست از زوایای دیگر و یا تجربه های دیگر بطور حتم ، قابل بررسی  و جواب باشد .  

قدم سوم ………. بخش اراده شخصی

            سوال 10 ) آیا هیچوقت برای رسیدن به هدفی مجبور به مصالحه و یا سازش در مورد اصول گردیده ام ؟ ( برای مثال ؛ مجبور شوم ناصادق باشم ، بیرحم و یا بی وفا باشم ؟ )

                                                اصول ،  جمع کلمه اصل می باشد ، و معنای آن یعنی ریشه و بنیاد ،  وتعریف آن یعنی ؛  مبانی ایی که از قبل بر اساس یکسری منطق های واضح و مُبَرهن و مدلل و آشکار ، بنیاد گردیده است ، و لذا بعنوان یک مرجع شاخص در امورهای گوناگون بصورت یک قاعده کلی و یک قانونِ بدون چون و چرا وضع گردیده است ، بطور مثال ؛

-         در فیزیک ؛ قانون جاذبه ، یک اصل است .

-         در هندسه ؛ قانون محاسبه اشکال هندسی یک اصل است

-         در ریاضی ؛ قانون محاسبه اعداد یک اصل است

-         در علوم انسانی ؛ صداقت ، عدالت و . .   ، هر کدام یک اصل هستند

نکته قابل ذکر در رابطه با اصول این است که ؛ اساساً مبناء اصل ها بعنوان یک قاعده و قانون کلی همیشه مرجع شاخص هستند ، مگر اینکه خلاف آن ثابت بشود .

بنابراین ، اصول و یا اصل ها ؛ چارچوبهای مطمئنی هستند که حدود و ثغور و یا خطوط سفید و قرمز را برای ما از قبل تعریف و تعیین کرده اند و ما با دلیل و برهان آنها را قبول کرده ایم .

اصول در واقع ارزشهای هستند که براساس منطق و عقلانیت و بر حسب نیازهای بهبودیمان وضع شده اند و تخطی از این اصول در درجه اول به اهداف ما ضربه میزند ، و سپس برای ما شرایط را ناپایدار و آنرا متزلزل میکند . گاهی بیماری از عدم آگاهی ما در رابطه با نیات خیرمان سوء استفاده میکند و در رابطه با مسائل گوناگون ما را در شرایط اراده شخصی خود قرار میدهد تا برای برآورده شدن این نیات بر سر اصول مصالحه و یا آنها را زیر پا بگذاریم ، بطور مثال ؛

-         برای ترک دوست همدردمان به دروغ متوسل شویم ( نیت درست است اما روش غیر اصولی است ) در حالیکه ، اصول به ما میگوید راستش را بگو حتی اگر به زیان تو باشد  .

-         برای بهبودی دوستان یا فرزندانمان ، آنها را کتک بزنیم ، تروربکنیم ، سرزنش بکنیم ( نیت درست اما  این رو ش ها غیراصولی است )

-         برای ورزش کردن و یا تفریح کردن در حق جلساتمان جفا و بی وفایی بکنیم ( نیت خوب است  اما روش غیر اصولی است ) و و . .

در هر صورت ما وقتی با اراده شخصی خود زندگی میکنیم ، لاجرم نسبت به اصول هایمان لاقید میشویم . اینکه ما فکر کنیم برای نیت های خیرخواهانه خود ، گاهی لازم است بر سر اصول مصالحه و یا مسامحه* کنیم و یا سازش کنیم ، از انکار و اراده شخصی ما ریشه میگیرد .

تجربه های قبلی به ما ثابت کرده هرگاه پا روی اصولی گذاشته ایم و یا در رابطه با آنها مصالحه و یا مسامحه کرده ایم سر انجام برای ما دو طرفش زیان بوده است .   

مسامحه یعنی =  آسان گرفتن, سهل‌انگاشتن, به‌نرمی ومدارا کارکردن

https://telegram.me/nafasbenafas1