پیام بهبودی و پیامک های معنوی
جوانی زیر گوش مادرش زد تا بزور پول اعتیادش فراهم شود ، در حالی که روی همان دستی که تزریق میکرد خالکوبی کرده بود ؛
* سلطان غم مادر *

بیشترین دورغی که در زندگی تکرار کردم یک کلمه بود ؛ ( خوبم ) و همین باعث شد از دریافت کمک محروم بمانم .

تصورم از قفس ، آهن و حصار بود ! . . غافل از اینکه افکار و باورهای نادرستم تنگ ترین و مخوف ترین زندانیست که نمیشود تصور کرد .

چه کسی میداند که تو در پیله خود تنهایی ؟
چه کسی میداند که تو در حسرت یک روزنه در فردایی ؟
پیله ات را بگشا من بتو میگویم ،
تو به اندازه ی
پروانه شدن زیبایی
زیباترین هندسه زندگی این است که پلی از امید بسازی بالاتر از دریای نا امیدی

تنهایی ریشه تمام گناهان و دردهاست ! . . هوشیار باش ، چوپان را تنهایی دورغگو کرد

آرامم مثل مزرعه ایی که محصولاتش را ملخ ها خورده اند ! دیگر نگران داس ها نیستم

قدرت کلامت را بالا ببر نه صدایت را ، باران باعث رشد گلها میشود نه رعد و برق ! . .

دستانی که روزی گندم را کاشتند ، عاقبت برای درو روزی داس ها را برداشتند ! . . .

به جایی رسیدم که دلم میگه ( آره ) اما تجربه ام میگه خفه ! . . .

عیسی ناصری گفت : کسی به ملکوت اعلی نرود مگر اینکه دو بار متولد شود
