قدم چهارم سوال 11

ما با درمیان گذاشتن آنچه که داریم میتوانیم آنرا حفظ کنیم
توجه  ؛جواب این سوال تجربه و درک گروهی کلاس قدم ما میباشد و به هیچ وجه و عنوان نظر انجمن معتادان گمنام NA"  " نمیباشد ، و از طرفی قطعاً نمیتواند کامل باشد ، و لذا بدیهیست از زوایای دیگر و یا تجربه های دیگر بطور حتم ، قابل بررسی  و جواب باشد .   
قدم چهارم  ........... اصول روحانی
سوال 11) تصمیم بکارکردن قدم چهارم به چه شکلی نشانگر شهامت ،اعتماد،ایمان،صداقت وتمایل من است  ؟ https://telegram.me/nafasbenafas1
ما در قدم سوم تصمیمی بنیادی گرفتیم و این تصمیم محور و اساس بهبودی ما را شکل میدهد و ما باکارکرد قدم سوم نهایتاً به نقطه تعهد رسیدیم  و لذا در نتیجه برای دستیابی به اهدافمان در قدم سوم  خود را ملزم به ادامه قدمها دیدیم ، در واقع اصل روحانی تعهد شهامت ما را برانگیخت تا علیرغم ترسهائی که نسبت بکار کرد قدم چهارم داریم ، آنرا کار کنیم .
همینطور که میدانیم وقتی یک نقصفعال میشود ، نقص های دیگر ما را نیز فعال میکند ، بنابراین ،  مکانیسم بهبودی هم به همین شکل است ، یعنی وقتی یک اصل روحانی در ما فعال میشود ، همین مسئله باعث شارژ شدن دیگر اصول روحانی در ما میشود ، بر همین اساس ، اصل روحانی تمایل ، بیشترین ظرفیت را برای فعال کردن دیگر اصول روحانی دارد ، لذا میطلبد تا ما میزان تمایل خود را افزایش دهیم  ، معیار سنجش تمایل به بهبودی ، در رفتارها و کردارها و بطور کلی در عملکرد ما متجلی می شود .
 قبل از شروع به کارکرد قدم چهارم ترسهای ناشناخته ایی وجودمان را فرا گرفت ، اما با کارکرد قدمهای قبلی شهامتی بدست آورده بودیم که حاصل از تاثیرات اصول روحانی بود و لذا همین شهامت باعث گردید تا در نقطه ایی شاخص اعتماد ما نسبت به برنامه بهبودی، روند  رو به فزاینده ای پیدا کند ، در واقع اعتماد ما زائیده اعتقاد و ایمانیست که نسبت به آرمانهایمان داریم ، و مهمترین آرمان ما بیداری روحانیست . بدیهیست در این مسیر تاثیر گذارترین رکن ها برای تصمیم گرفتن کارکرد قدم چهارم اصول روحانی صداقت و تمایل است . در واقع این اصول بستری را برای ما فراهم کرد تا ما برای ترازنامه نویسی در شرایط ایده آلتری قرار بگیریم ، به عبارتی دیگر این اصول باعث میشود که ما برای نوشتن ترازنامه شکل های متعددی را در نظر بگیریم ، بطور مثال ؛
بدون ترس مسائل و معضلات خود را بنویسیم .
از خود سانسوری دوری کنیم .
از تحریف کردن دوری کنیم .
بیشتر متمرکز نقش خودمان در رخدادها باشیم .
شرح ماوقعه را بدون کم یا زیاد کردن بنوسیم .
نسبت به نوشتهایمان دقیق باشیم .
نسبت به نوشتهایمان عمیق باشیم ، یعنی متوجه سرچشمه های رفتاری خود باشیم .
قبل از نوشتن دعا و مراقبه کنیم و از نیروی برتر مدد بطلبیم .
در وموقع نوشتن هیچ چیز را پاک و یا ویرایش نمیکنیم .
بعد از پایان هر نوشتن همیشه سطوری چند را خالی میگذارم تا اگر احساس کردیم لازم است چیزی اضافه شود برای اینکار جا داشته باشیم .
انگیزه ها و الگوها و باورهای خود را درنوشتن مَد نظر میگریم تا اینگونه عوامل تاثیرات منفی به روی نوشتنهایمان نگذارند .
واقعیت ها را براساس حقیقت ها نگارش میکنیم .
چیزهای که بنظرمان کم اهمیت هستند و یا فکر میکنیم آنها مهم نیستند را نیز مینویسیم .
سعی میکنیم ابتدا از منفی های خود بنویسیم .
بنابراین ، اصل های روحانی قدم چهارم شامل ؛  ( شهامت و اعتماد و ایمان و صداقت و تمایل میباشد ) ، هر چند ما در قدم های قبلی با این اصل ها آشنایی پیدا کرده بودیم و از آنها در روند بهبودی استفاده کردیم ، اما اکنون در قدم چهارم بستری فراهم شده است تا از تمام ظرفیت های این اصول برای کار کرد این قدم بهره ببریم ، ضمناً نکته مهم این است که اصول روحانی فوق ، این پتانسیل را دارا می باشند که ظرفیت بخشش و بخشندگی و گذشت را در ما ارتقا دهند ، چیزی که ما در این قدم برای رهایی بسیاری از احساس رنجش هایمان به آن نیاز داریم
https://telegram.me/nafasbenafas1

قدم چهارم سوال 10

ما با درمیان گذاشتن آنچه که داریم میتوانیم آنرا حفظ کنیم
توجه  ؛جواب این سوال تجربه و درک گروهی کلاس قدم ما میباشد و به هیچ وجه و عنوان نظر انجمن معتادان گمنام NA"  " نمیباشد ، و از طرفی قطعاً نمیتواند کامل باشد ، و لذا بدیهیست از زوایای دیگر و یا تجربه های دیگر بطور حتم ، قابل بررسی  و جواب باشد .   
قدم چهارم  ........... ترازنامه اخلاقی
سوال 10 ) چه ارزش ها و اصولی برای من مهم هستند ؟
  مجموعه اصول و ارزشهای که به آنها معتقدیم و برایمان مهم هستند، در واقع همان معنای اخلاق را میدهد .  
اصول و ارزش های که برای ما مهم می باشند در دو بخش کلی شکل گرفته است ؛

لطفا به روی ادامه مطلب کلیک کنید

ادامه نوشته

قدم چهارم سوال9  

ما با درمیان گذاشتن آنچه که داریم میتوانیم آنرا حفظ کنیم
توجه  ؛جواب این سوال تجربه و درک گروهی کلاس قدم ما میباشد و به هیچ وجه و عنوان نظر انجمن معتادان گمنام NA"  " نمیباشد ، و از طرفی قطعاً نمیتواند کامل باشد ، و لذا بدیهیست از زوایای دیگر و یا تجربه های دیگر بطور حتم ، قابل بررسی  و جواب باشد .   
قدم چهارم  ........... ترازنامه اخلاقی
سوال9 ) آیا تفکر در باره توقعات جامعه مرا آزار میدهد و میترسم که نتوانم هیچوقت خودرا با آن تطیق دهم ؟https://telegram.me/nafasbenafas1
                                                        بله تفکردر باره توقعات جامعه ما را آزار میدهد و لذا فکر میکنیم ,  و میترسیم که هیچوقت نتوانیم خود را با آن تطبیق دهیم ، اینکه توقعات جامعه ما را آزار میدهد و ما فکر میکنیم که نمی توانیم خود را با آن تطبیق دهیم ممکن است ریشه در جریان های مختلف و گوناگونی داشته باشد ، بطور مثال ؛
                                                       گاهی ممکن است ، به این سبب با توقعات جامعه درتضاد باشیم که اساساً توقعات آنها را درست و صحیح ومنطقی نمیدانیم و لذا می پنداریم توقعات جامعه بی جا می باشد و در نهایت ما نمیتوانیم هرگز خود را با آنها تطبیق دهیم .
                                                       گاهی ممکن است ، فکر کنیم که ما به این سبب با توقعات جامعه مشکل داریم ، که احساس میکنیم آنهایی که از ما توقع دارند خودشان نسبت به توقعات و خواسته هایشان  صداقت ندارند و یا به آن عمل نمیکنند .
                                                   گاهی ممکن است ،  ما بطور کلی جامعه را قبول نداشته باشیم چه برسد به توقعاتش ، و لذا فکر میکنیم که جامعه ما ناسالم و بیمار می باشد و در بسیاری از قشرهای آن و همچنین در بیشتر سطوح آن ، ناصداقتی و دزدی و چپاول و چاپلوسی و ریا و حق خوری و پارتی بازی و تزویر کردن مرسوم می باشد ، و لذا به اینگونه فکر میکنیم که چون جامعه خودش بیمار است ، لذا توقعاتش برایمان مهم نیست و ما نمیتوانیم خود را با توقعات جامعه هم آهنگ و یا خود را با آنها تطبیق دهیم .
                                                    گاهی ممکن است ما به این سبب فکر کنیم که نمی توانیم خود را با توقعات جامعه تطبیق دهیم که فکر میکنیم که قانون گذران ما خود قانون شکنی میکنند ، و آنهایی که خود را ، مُروَجان و تندیس اخلاق میدانند به راحتی و به وضوح دروغ  میگویند و ناصداقتی میکنند ، بنابراین ، ما از اینکه بخواهیم با توقعات آنان خود را تطبیق دهیم آزار می بینم .
                                                 گاهی ممکن است ما به این سبب فکر کنیم که نمیتوانیم خود را با جامعه تطبیق دهیم که احساس میکنیم توقعات جامعه همیشه دچار دوگانگی می باشد ، بطور مثال چیزی یا توقعی که چندین سال پیش در جامعه ارزش و اخلاق بوده ، امروز ضد ارزش و یا حتی ضد اخلاقی شده است ، ولذا ممکن است همین مسائل باعث شود که ما در توقعات امروز هم بعنوان یک ارزش مشکوک شویم و نتوانیم خود را با آن تطبیق دهیم .
                                                 گاهی ممکن است ما به این سبب نتوانیم خود را با جامعه تطبیق دهیم که پیش خود اینگونه محاسبه کنیم که مگر جامعه توقعات ما را برطرف کرده ، که ما توقعات جامعه را برطرف کنیم .
                                                 گاهی ممکن است ، ما به این سبب بترسیم که نتوانیم خود را هیچوقت با توقعات جامعه تطبیق دهیم ، زیراما همیشه در زندگی گرفتار ذهنیت های غیر واقعی و یا منفی گرایانه بوده ایم  ، و از طرفی ، همانطور که کتاب پایه میگوید ؛ ما استاد خودفریبی هستیم ، بنابراین ، برای اینکه بتوانیم با روحیه هنجارشکن خود ، توقعات جامعه را که بیشتر آنها مجموعه ای از اصول و ارزش ها هستند ، را نادیده بگیریم  ، و پا روی آنها بگذاریم ، به اعتیادمان پناه ببریم ، و لذا متمسک به دلایل واهی ، و یا واقعی اما غیر حقیقی شویم ، و در نهایت ممکن است جریانات محتلف جاری در جامعه را آنطور که اراده شخصی ما میخواهد و به عبارت دیگر آنطوریکه بیماری ما میخواهد تعریف کند ، ولذا ما در اثر خودمحوری و خودخواهی  در مقابل توقعات جامعه ،  یا ، گارد میگیریم ،  و یا هجومی با اینگونه توقعات برخورد میکنیم ،و یا نهایتاٌ فکر میکنیم هرگز نمی توانیم با توقعات جامعه خود را تطبیق دهیم ،  بدیهست که اینگونه واکنش های جنگی ، در ما ترس را برمی انگیزد .https://telegram.me/nafasbenafas1
همینطور که میدانیم توقعات جامعه به دو شکل در سطوح مختلف رایج می باشد .
اول قوانین ؛

                   یعنی  ، مجموعه مبانی  و یا مضامینی که اکثریت نمایندگان جامعه در بخش ها و سطوح مختلف آنها را وضع و یا تدوین کرده اند و عدول از آنها میتواند جرایم کیفری و یا حقوقی در پی داشته باشد .

دوم اخلاق ؛
               یعنی  مجموعه ای از ارزشها و رفتارها و کردارها و آداب و رسم ها و عُرف های  که در جامعه رایج ومورد تائید اکثریت مردم می باشد .
بنابراین ، سابقه گذشته ما همیشه براساس قانون شکنی و هنجار شکنی و اخلاق گریزی استوار بوده است و لذا گرفتار نوعی اراده  شخصی بوده ایم که دائماً با موارد فوق درگیر بوده ایم ، در گذشته ما با زمین و زمان جنگ داشتیم ، فکر میکردیم که جامعه مسبب بدبختی و اعتیاد ما می باشد ، اما به برکت کارکرد سه قدم قبلی متوجه شدیم که اعتیاد ما ارتباط مستقیمی به جامعه ندارد و در واقع اعظم مشکلات ما حاصل از بیماریمان می باشد ، بنابراین  ، امروز ما در فرایند بهبودی قرار گرفته ایم و مهمترین دستاورد ما از بهبودی پیام صلح و آشتی برای خود و دیگران می باشد ، ما سعی میکنیم تا به توقعات اهالی جامعه احترام بگذاریم  ، و حتی خود را با آنها تطبیق بدهیم ، البته این رفتار ما به این معنا نمی باشد که ما به همه توقعات آنها اعتقاد داریم ، در واقع احترام گذاشتن به اعتقادت دیگران حتی اگر خلاف عقاید ما باشد نشانگر فروتنی و تاثیرات بهبودی در ما می باشد ، و اگر گاهی احساس کنیم که توقعات جامعه نیاز به اصلاح و یا تغییر دارد ، بنابراین ، هر آنچه که از دستمان بر می آید انجام میدهیم ، و بی شک اولین کاری که از دستمان بر می آید و میتوانیم آنرا انجام بدهیم این است که متمرکز به روی تغییر دادن خودمان باشیم ، و لذا سعی میکنیم تا این تغییرات را ابتدا در خودمان بوجود بیاوریم و در درون خود به صلح و آشتی برسیم و از ذهنیت های منفی گرایانه و قضاوت های بیمارگونه دوری بجویم  ، و اگر احیاناً فکر میکنیم که اکثریت افراد جامعه در رابطه با آداب و رسوم و اخلاق و قانون در اشتباه هستند ، بنابراین ، دعا و شکیبایی میکنیم و همینطور به آنها فرصت بلوغ شدن میدهیم تا خود با پرداخت هزینه های لازم به اشتباهاتشان پی ببرند .
اما ، نکته اساسی در اینجاست ، که اگر بخواهیم  صادقانه و همراه با باریک بینی  به این سوال جواب بدهیم ، در یک کلام و لُب مطلب این است ؛ توقعات جامعه از ما پاکی و بهبودی می باشد و لذا ، اگر ما در شرایط بیماری باشیم بدیهیست که میترسیم تا نتوانیم توقعات جامعه را عملی کنیم و خودمان را با آن تطبیق دهیم  ، ولذا ممکن است دست به گریبان توجیه و یا دستاویزها شویم ، بنابراین ، باید هوشیار باشیم ، در واقع ،  کلید واژه ،  این سوال در کلمه « میترسم » می باشد ، و همینطورکه میدانیم ما تا زمانیکه با اصول و برنامه بهبودی خود زندگی میکنیم جای برای ترس نخواهیم داشت به عبارت دیگر هر زمان ترس در زندگی ما حضور دارد ، معنایش این است که بیماری از روزنه ایی وارد جریان بهبودی ما شده است  . از طرفی دومین ، کلید واژه ، در این سوال که ممکن است جنبه انگیزیشی هم داشته باشد کلمه « هیچوقت » است ، و ممکن است این کلمه در ذهن ما مفهومی از زمان نامحدود را شکل یا تداعی بکند ، و لذا همین مسئله باعث آزار و اذیت ما بشود ، در حالیکه بهبودی ما در شرایط ، و با فرمول « فقط برای امروز » جریان دارد ، بنابراین ، ما تا زمانی که متمرکز به روی بهبودی خود بطور روزانه هستیم ، بطور قطع خود را باتوقعات جامعه که همان پاکی و بهبودیست تطبیق خواهیم داد . https://telegram.me/nafasbenafas1 
یکی دیگر از نکاتی که باید به آن توجه کنیم این است که ما در باره جواب مثبت دادن به توقعات جامعه و دیگران میکوشیم ، اما هرگز ، از دیگران و جامعه توقعی نداریم .

قدم چهارم سوال 8

ما با درمیان گذاشتن آنچه که داریم میتوانیم آنرا حفظ کنیم
توجه  ؛جواب این سوال تجربه و درک گروهی کلاس قدم ما میباشد و به هیچ وجه و عنوان نظر انجمن معتادان گمنام NA"  " نمیباشد ، و از طرفی قطعاً نمیتواند کامل باشد ، و لذا بدیهیست از زوایای دیگر و یا تجربه های دیگر بطور حتم ، قابل بررسی  و جواب باشد .   
قدم چهارم بخش .............. ترازنامه اخلاقی
سوال  8 ) آیا لغت اخلاقی مر آزار میدهد  ؟چرا ؟https://telegram.me/nafasbenafas1
                                                                       بله ، اصولاً واژه اخلاق همیشه در زندگی برای ما باعث آزار و اذیت  بوده است . اینکه لغت اخلاق ما را آزار میدهد ، به این علت است که ما هرگز خود را فردی اخلاقی نمیدانستیم . فکر میکنیم زندگی ما اکثراً توام با زیر پا گذشتن اصول های اخلاقی بوده است . ما در اثر تکرار و مکررات همین روند سرانجام در زندگی به نقطه اخلاق گریزی رسیدیم .
                                                                         گاهی ممکن است ما از لغت اخلاق به این سبب آزار ببینیم که احساس میکنیم مبانی اخلاق بر اساس مرزبندی و همینطور حدود و ثغورها بنا شده است،  و لذا ما را برای نیل به تمایلات نفسانی و یا احساسی منع میکند ، در واقع یک عامل بازدارنده در جهت اینگونه خواستها است ، فکر میکنیم اخلاق یک چارچوب است که میخواهد ما را مقید و ملزم به اجرا آن کند، و آزادی ما را محدود سازد .
                                                                          گاهی ممکن است ما از لغت اخلاقی به این سبب آزار ببینیم که فکر میکنیم در پیرامون ما افرادی هستند که پایبند به اخلاقیات هستند ، بنابراین از آنها در تصورات خود تندیس و سمبلی از الهه اخلاق میسازیم و خود را در شرایط مقایسه با آنها قرار میدهیم و لذا نتیجتاً از غیر اخلاقی بودن خودمان سرخورده میشویم و خود را مرتب به خاطر غیر اخلاقی بودن خودمان مورد سرزنش  و آزار قرار میدهیم .
                                                                         گاهی ممکن است ما از لغت اخلاق به این سبب آزار ببینیم که ،  آنچه را که بنام اخلاق رایج به ما معرفی کرده اند  در واقع از نظر ما  ، محتوا و یا مبانی درستی ندارند و یا حداقل ما در درستی آنها شک داریم .   
                                                                         گاهی ممکن است ما از لغت اخلاق به این سبب آزار ببینیم که ، فکر میکنیم  ، مبانی اخلاق را  ، قشر ثروتمند و یا قدرتمند جامعه ابداع نموده اند ، تا بدینوسیله بتوانند موقعیت خود را تثبیت کنند، و با این ابزار بتوانند حکومت خود را تحکیم بخشند ، و یا برعکس ، مبانی اخلاق را قشر آسیب پذیر جامعه ابداع نموده اند تا با این ترفند بتوانند از حریم و حقوق خود درمقابل قدرتمندان پاسداری کنند .https://telegram.me/nafasbenafas1
                                                                       گاهی ممکن است ما از لغت اخلاقی به این سبب آزار ببینیم که نمیدانیم که حقیقتاً معنای اخلاق چیست ،  بطور مثال ؛  چرا آنچیزی که در خانواده من ارزش و هنجار و اخلاقی است ، در خانواده کس دیگری ضد ارزش و غیر اخلاقی است ، چرا چیزی که در جامعه من اخلاق است در جامعه دیگری توحش و ضد اخلاقی است . بنابراین ، لغت اخلاق به این علت ما را آزار میدهد که اساساً ما با مفهوم اخلاق مشکل داریم ، در واقع نمیدانیم که چه چیزی اخلاقی است و چه چیزی اخلاقی نیست و لذا در نهایت گرفتار دوگانگی و یا سردرگمی میشویم و همین مسئله ما را آزار میدهد.
                                                                          گاهی ممکن است ما از لغت اخلاقی به این سبب آزار ببینیم که علیرغم اینکه به یکسری از اصل های اخلاقی اعتقاد داریم  ، چر ا باز هم پا روی آنها میگذاریم .
ما به علت داشتن بیماری اعتیاد و بخصوص رکن روحانی آن یعنی خلاء معنویات ،  لاجرم خود را مقید به اصولهای اخلاقی نمیدانستیم . اساساً اصول اخلاقی ، برای حفظ و تامین شأن کرامت های انسانی وضع گرده اند و لذا میتوانیم بگویم که اخلاقیات ، هنجارهای رایجی هستند که در سطوح مختلف زندگی ، براساس شرایط اقلیمی و فرهنگی هر جامعه مرسوم می باشند ، از طرفی ما در قدم های قبلی متوجه شدیم که وقتی بیماری اعتیادمان فعال میشود ، اعمال و رفتارهای ما اجباری میشود ، و همینطور که میدانیم یکی از فاکتورهای بسیار مخرب اعتیادمان هنجار شکنی میباشد ، بنابراین وقتی ما در شرایط اعتیاد فعال مان قرار میگیریم ، رفتارهایمان اجباری و همچنین هنجارشکنانه میشود ، لُب مطلب این است که ما  ؛ نه بخاطر اینکه صرفاً انسانهای غیر اخلاقی ای هستیم اقدام به افعال و یا رفتار و یا اعمال غیر اخلاقی میکنیم ، بلکه ما عمیقاً معتقدیم که اعمال غیر اخلاقی ما شدیداً حاصل بیماری و تحت تاثیر روحیه هنجارشکنی یمان شکل میگیرند و همینطور ما به واسطه داشتن بیماری وناهنجاری اصولاً از اینکه مخفیانه کار یا عملی را انجام دهیم لذت بیمارگونه میبریم ، نه بخاطر اینکه در اینگونه رفتاها ، نفس عمل براساس تمایلات غیر اخلاقی شکل گرفته باشد، ( مثلاً  ،اگر در جامعه ایی اخلاق مداری غیرقانونی باشد خواهیم دید که در آنجا ما بطور مخفیانه اعمال اخلاقی انجام میدهیم ). ما علیرغم رنج و آزاری که می بینیم اقدام به اینگونه اعمال غیر اخلاقی میکنیم ، ما فکر میکنیم مشکل ما غیر اخلاقی بودن ما نیست ، در واقع مشکل ما بیماری اعتیاد است و اگر ما بتوانیم بیماری اعتیادمان را که شامل هزاران هزار شاخصه های گوناگون می باشد را غیر فعال کنیم ، آنگاه خواهیم دید که بر عکس چقدر انسانهای اخلاق مداری هستیم .
علاوه بر مسائل فوق ، بطور کلی لغت اخلاق در سه بخش از زندگی ما را آزار میدهد .
اول ، واقعی ؛
 منظور از واقعی یعنی چیزی که در دنیای واقعی اتفاق افتاده است ، یعنی اینکه ، رفتاری از ما سر زده است و عمل غیر اخلاقی ای  را بطور فیزیکی و یا جسمی با کس دیگری  مرتکب شده ایم ، و لذا اینک بخاطر اتفاقی که به فعل در آمده در رنج بسر میبریم . . . چرا در رنج بسر میبریم ؟ به این علت که رفتار خود را غیر اخلاقی میدانیم .
دوم ، غیرواقعی ؛
  منظور از غیر واقعی یعنی ؛ چیزی که در دنیای واقعی اتفاق نیافتاده است ، یعنی اینکه ، رفتاری از ما سر نزده است ،  و عمل غیر اخلاقی ای  را بطور فیزیکی  و یا جسمی با کس دیگری مرتکب نشده ایم ، اما در ذهن خود بطور ارادی  شروع به خلق سناریوهای کرده ایم  ، که در آن بطور ذهنی اعمال و افعال غیر اخلاقی ای را مرتکب شده ایم  ، یعنی در دنیای غیر واقعی و ذهنی خود زندگی میکنیم و در این عرصه رفته رفته گرفتار اوهام میشویم و مرتب با اعمال ذهنی و غیر اخلاقی خود روزگار می گذرانیم ، و لذا در این رابطه دست به آفرینش داستانهای میزنیم که مطابق امیال نفسانی ماست ، بنابراین ، ذهن ما شروع به تصویرسازی های غیر اخلاقی ای میکند که خارج از فکر ما واقعیت ندارد ، هرچند این اتفاقات در ذهن ما غیر واقعیست ، و ممکن است هرگز هم رُخ ندهد  ، اما حقیقت این است که اینگونه افکار غیر اخلاقی ما را آزار میدهد . درست است که ما بطور فیزیکی و یا جسمی عمل غیر اخلاقی ای را انجام نداده ایم ،  اما احساس میکنیم که دامن روح و روحانیت خود را آغشته به اعمال غیر اخلاقی کرده ایم ، و لذا در این بخش از وجودمان در رابطه با شنیدن لغت اخلاق  آزار می بینیم ، شاید در این نقطه ، باریک بینی ما ، برای درک و فهمیدن  فرق بین واقعیت و حقیقت تحریکشود.
اگر کمی تامل کنیم متوجه میشویم که بیشترین چیزی که در وادی اخلاق ما را آزار میدهد  در همین بخش ، یعنی ،  افکار و ذهنیت های غیر اخلاقی ما نهفته است .منظور این است که ما بیشترین اعمال غیر اخلاقی ای که انجام داده ایم در بخش ذهنمان اتفاق افتاده است .
اگر به خاطر داشته باشیم در قدم اول در باره مفهوم بیماری اعتیاد گفتیم که ، یکی از  رکن های  اساسی بیماری ما ذهنی است یعنی اینکه ما در این بخش گرفتار عدم سلامت ذهن هستیم و علت اینکه در ذهن خود دست به آفرینش چنین سناریوهای غیر اخلاقی میزنیم بطور حتم ریشه در بیماری اعتیادمان دارد .
بطور قطع ما به این علت در سرابهای ذهنی خود گرفتاریم  که ،  منشاء آن در کمبودها و نواقص و خلاء و دوگانگی ها و عُقده های روانی و احساس های ناشناخته  ما ماواء دارد .
سوم ، فرا غیر واقعی ؛
منظور از فراغیر واقعی یعنی ؛ چیزی که در دنیای واقعی اتفاق نیافتاده است ، یعنی اینکه ، رفتاری از ما سر نزده است ،  و عمل غیر اخلاقی ای  را بطور فیزیکی  و یا جسمی با کس دیگری مرتکب نشده ایم ، اما در ذهن خود بطور غیر ارادی و در یک حالت ناهوشیاری مرتکب عمل ضد اخلاقی ایی شده ایم که کاملاً مجازیست ، بطورمثال ؛ در خوابهای خود ناخواسته و غیرارادی اعمال و رفتاری را انجام دهیم که این رفتار از نظر ما غیر اخلاقیست ، مثلاً ؛ خواب آشفته و غیراخلاقی ایی بینیم که در آن اعمالی را انجام میدهیم که یادآوری آنها روح و روان ما را آزار میدهد و لذا بخاطر ثبت ذهنی اینگونه خوابها از خودمان مشمئز بشویم ، و لذا همین مسئله باعث شود که لغت اخلاق ما را آزار دهد .اما نکته ایی که حائز اهمیت است ، این است که ، عالم خواب یک عالم غیر هوشیاریست ، یعنی مجازی و غیر واقعیست و لذا ، ارتکاب هرگونه عمل غیر اخلاقی در خواب به علت غیرارادی بودن و همچنین غیر واقعی بودن فاقد بزه و یا گناه و یا خجلت و شرم می باشد  و لذا ما علیرغم اینکه از دیدن چنین خوابهای غیر اخلاقی که می بنیم رنج میبریم باید در این مورد واقعاً خودمان را ببخشیم ، البته اینگونه خوابهای آشفته میتواند حاصل از عوامل گوناگونی باشد که ما باید بکوشیم تا آنها را برطرف کنیم ، بطور مثال ؛ پرخوری -  استرس های شدید عصبی  -  ضعیف شدن جسم  -   با بیماری زندگی کردن و دوری از بهبودی   و و . . .
https://telegram.me/nafasbenafas1

قدم چهارم سوال 7

ما با درمیان گذاشتن آنچه که داریم میتوانیم آنرا حفظ کنیم
توجه  ؛جواب این سوال تجربه و درک گروهی کلاس قدم ما میباشد و به هیچ وجه و عنوان نظر انجمن معتادان گمنام NA"  " نمیباشد ، و از طرفی قطعاً نمیتواند کامل باشد ، و لذا بدیهیست از زوایای دیگر و یا تجربه های دیگر بطور حتم ، قابل بررسی  و جواب باشد .   
قدم چهارم  ........... جستجوگر و بیباکانه
سوال  7 ) آیا با راهنمایم کار میکنم و یا با دیگر معتادان صحبت میکنم ؟ چه اقدامات دیگری انجام میدهم تا اطمینان حاصل کنم که میتوانم با مسائلی که در ترازنامه برمن آشکار میشود روبرو شوم  ؟
      https://telegram.me/nafasbenafas1                    ما سه قدم قبلی را با کمک راهنما کارکردیم ، طی این مدت تا حدود زیادی به روحیات وی پی بردیم ، و او را با تمام خصوصیات یک انسان پذیرفتیم وهمچنین به این درک رسیدیم که هیچ انسانی کامل نیست ولذا راهنمای ما هم از این قاعده خارج نیست و بطور قطع نکات مثبت و منفی ای را دارا می باشد ، اما نکته ایی را که ما در رابطه با راهنمای خود مورد توجه قرار میدهیم  این است که  گذشته  و یا سابقه دیروز او اصلاً برای ما مهم نیست ، بلکه آنچه که مهم است تغییرات و دگرگونهایست که در وی اینک  مشاهد میکنیم ، در واقع ما به راهنمای خود ، امروز ، بر اساس سابقه بهبودیش نظر میکنیم ، نه بر اساس سابقه بیماریش.
 ما با راهنمای خود شرایط های مختلفی را در عرصه بهبودی با هم تجربه کردیم ، بالا و پائین ،  پستی و بلندیهای زیادی  را ،  دست در دست هم گذراندیم  ، و طی این دوران ، صداقت و صمیمیت راهنمایمان  را ،  که با عشق ، و همه وجود ، سعی میکرد تا تمام اندوخته های بهبودی خود را ، بدون هیچگونه چشمداشتی در اختیار ما بگذارد به عینه دیدیم ، و همینطور پی بردیم که او دانش بهبودی خود را که حاصل زحمات فراوانی است ،  چگونه بدون توقع و رایگان در اختیار ما قرار میدهد ، و لذا مجموعه همه این عوامل باعث شد که ما هر چقدر با راهنما به جلو حرکت کردیم نقطه اعتمادمان نسبت به او افزایش یابد ، در بسیاری از مواقع با هم خندیدیم و هرازگاهی با هم گریه کردیم ، با اینکه احساس میکردیم خودش کوه و انبوهی از درد است و زندگیش مملو از ملال و مشکلات عدیده است ، اما دردهای ما را صبورانه مرهم می نهاد . گاهی وقتها زمانیکه غمگین بود میخندید تا ما روحیه بگیریم ، وقتی وارد قدم چهارم شدیم برای بر طرف کردن ترسهای ما شروع به خواندن بعضی از ترازنامه های خود کرد ، در واقع او تمام توان خود را بکار گرفت تا ما در این مسیر ، از پیچ و خم های سخت گذر کنیم ، و لذا مجموعه این عوامل باعث شدند تا ما تمایل پیدا کنیم تا این قدم را با او کار کنیم .
گاهی ما با تجربه گرفتن از دوستان بهبودی سعی کردیم تا اطلاعات بیشتری از دیگران که این قدم را کار کرده اند بهره بگیریم و از تجربیات دیگر اعضا نیز استفاده کنیم ، و در این هنگام بود که متوجه شدیم ، علیرغم اینکه سعی میکنیم تا با صداقت ترازنامه خود را بنویسم ، اما ممکن است در اثر بُن انگیزهای ناشناخته ، ناخواسته اقدام به خود فریبی کنیم ، لذا شایسته است که همیشه ترازنامه خود را با کس دیگری که به او نیز اعتماد داریم در میان بگذاریم ، چون یکنفر دیگر بهتر میتواند خودفریبی های ما آشکار نماید ، علاوه بر اینها از دیگر اقداماتی که میتواند به ما در این جهت کمک کند ، مطالعه نشریات -  حضور در جلسات با فرمت قدم چهارم  -  مطالعات جانبی  -  دعا و مراقبه  - مطالعه جزوه کارکرد قدم چهارم – و و .
                                           اما موثرترین رکنی که میتواند به ما اطمینان بدهد و به ما کمک کند تا با مسائلی که در نوشتن ترازنامه بر ما آشکار میشود روبرو شویم ، احساس حضور و حمایت نیروی برتر است، همینطور، ایمان به صمیمیت هدف خود ، که شناخت و برطرف کردن معضلات اخلاقی میباشد باعث میشود تا ما حضور قوی و پر رنگتری از نیروی برتر را در کنار خود احساس کنیم    
https://telegram.me/nafasbenafas1

قدم چهارم سوال  6

ما با درمیان گذاشتن آنچه که داریم میتوانیم آنرا حفظ کنیم
توجه  ؛جواب این سوال تجربه و درک گروهی کلاس قدم ما میباشد و به هیچ وجه و عنوان نظر انجمن معتادان گمنام NA"  " نمیباشد ، و از طرفی قطعاً نمیتواند کامل باشد ، و لذا بدیهیست از زوایای دیگر و یا تجربه های دیگر بطور حتم ، قابل بررسی  و جواب باشد .   
قدم چهارم  ........... جستجوگر و بیباکانه
سوال  6 ) برای من جستجوگر و بی باک چه مفهومی دارد ؟https://telegram.me/nafasbenafas1
ما در تجربه بهبودی خود متوجه شدیم چیزهای هستند که تا جفت نشوند به تنهایی راه بجایی نمی برند ، در واقع پرنده موقعی میتواند پرواز کند که دارای دو بال باشد ، بنابراین ، عدم مصرف مواد مخدر ما موقعی دلنشین و جذاب میشود که مُزین و همراه با بهبودی باشد ، همینطور در قدم چهارم هم  ، دو فاکتور اساسی هستند که وقتی جفت و در کنار هم باشند ما میتوانیم از کارکرد این قدم نتیجه بگیریم ، یعنی اگر خللی در هر کدام از فاکتورها باشد بطور قطع نمیتوانیم نتیجه ای از این قدم بگیریم ، اول اینکه جستجوگر باشیم .
جستجوگر یعنی ؛ در روند تکاپویمان نقطهِ پایانی وجود ندارد و ما پیوسته تا زمانیکه برای فقط امروز زندگی میکنیم ، باید در این راستا جوینده و در حال کاوش باشیم .
جستجوگر یعنی ؛ لزومی ندارد که شتابزده باشیم ، اما میکوشیم تا آهسته و پیوسته و با دقت بدنبال هدفمان در قدم چهارم باشیم ، و هدف ما از قدم چهارم این است که سردرگمی و دوگانگی های زندگی خود را طبقه بندی کنیم ، تا بدینوسیله به ماهیت اصلی خود پی ببریم ، و لذا میکوشیم تا ماهیت اصلی ما بر اساس خیر و صفات حَسنه ای که داریم  شکل بگیرد .
جستجوگر یعنی ؛ دقیق بودن در کاوش هایمان ، یعنی تحقیق  و تفحص کنیم ، یعنی مطالعه و کندوکاو کنیم .
جستجوگر یعنی ؛ علیرغم خستگی ، تنبلی ، بی تفاوتی و ترس های ناشناخته ،  به راه خود ادامه  بدهیم.
جستجوگر یعنی ؛ توجه کردن به مسائل از زوایای مختلف .
جستجوگر یعنی ؛  اهمیت دادن به  همه مسائل و مشکلاتی که در سطوح مختلف چه درونی و چه  بیرونی  داریم ، حتی ریزترین مسائلی که فکر میکنیم بی اهمیت هستند ، اتفاقاً ریزترین مسائل ما  ، در واقع بزرگترین و مهمترین مسائلی هستند که باید به آنها بپردازیم  .
جستجوگر یعنی ؛ از تمام ظرفیت ها و پتانسیل ها و دستاوردهای که تاکنون در زمینه بهبودی بدست آورده ایم ، بصورت بهینه استفاده کنیم ، بخصوص از اصول روحانی مانند ؛  صداقت ، فروتنی ، تمایل ، روشن بینی ، و و . . . نهایت استفاده را کردن .
جستجوگر یعنی ؛ هر چیزی را ، چه از گدشته و چه درحال حاضر ما را آزار میدهند در باره شان ترازنامه بنویسیم ، حتی اگر احساس کنیم این آزار خیلی خفیف است .
جستجوگر یعنی ؛ موجیم که آسودگی ما عدم ماست  . . . .  .  ما زنده از آنیم که آرام نگیریم ! . .  .
دوم اینکه بی باک باشیم ؛
بی باک یعنی ؛ علیرغم اینکه ترسهای وجود دارند و میترسیم ،  اما با نهایت صداقت  و شجاعت پیش میرویم .
بی باک یعنی ؛ از ترسهایمان ، نترسیم .
بی باک یعنی ؛ احساس خطری که بیماری به ما القا میکند را نادیده میگیریم و به آنها اهمیتی نمیدهم .
بی باک یعنی ؛ اینکه ، به برنامه بهبودی اعتماد میکنیم و همینطور که توانسته ایم از قدمهای قبلی سرمایه ای بدست بیاوریم ، مطمئنیم که در این قدم هم منافعی را بدست خواهیم آورد ، و لذا به تشویش های که داریم اهمیتی نمی دهیم و با اعتماد بنفس به حرکت خود ادامه میدهیم .
بی باک یعنی ؛ اینکه ،  به روی خودفریبی ها و ناصداقتی های خود پا میگذاریم .
بی باک یعنی ؛ اینکه ، قبول داریم ، که صور پنهان ما بسیار پیچیده و گسترده و همینطور تاریک می باشد ، اما ، ما هم دستخالی نیستیم و با مشعلی که حاصل از بهبودی و اصول روحانی برافروخته ایم ، میتوانیم به حرکت خود ادامه بدهیم .
بی باک یعنی ؛ اینکه ، از بازگو کردن حقایق نمیترسیم و از انکار کردن دوری میکنیم ، یعنی مسائل را آنطوریکه خودمان میخواهیم نمی نویسیم بلکه آنطوری که حقیقت دارد می نویسیم .
بی باک یعنی ؛ در کارکرد سوال های قدم چهارم عجله نمی کنیم ولذا ،صبوری و شکیبایی پیشه میکنیم و از بی تفاوتی و یا تنبلی دست برمیدارم ،زیرا ممکن است برای به نتیجه  رسیدن در رابطه با یک سوال نیازبه زمان بیشتری داشته باشیم ، به عبارتی دیگر بی باک ، یعنی اینکه ، تمرکز ما بیشتر به روی کیفیت معطوف است تا کمیت ،  بی باکی ما زمانی به اوج خود میرسد که متکی به نیروی برتر باشیم و به او ایمان کامل داشته باشیم ،  ایمان کامل یعنی ، هم به او اعتقاد داریم ، هم به او اعتماد داریم و هم به او اطمینان داریم .
بی باکی در قدم چهارم یعنی اینکه ممکن است ما در مراحلی مجبور شویم که در باره مسائلی خیلی رُک و پوست کنده صحبت کنیم و لذا نباید اینگونه فکر کنیم که بخاطر رعایت بعضی از شئونات نبایستی وارد حیطه های بی ادبی شویم ، در حالیکه باید بدانیم که سخن گفتن رک و بی پرده در باره مشکلات و یا بازگو کردن مسائلمان هیچ ربطی با بی ادبی یا به بی حیایی ندارد ، اصولاً خو و طبیعت قدم چهارم اینگونه میطلبد که خیلی شفاف و بی پرده و بدون سانسور در باره مشکلتمان صحبت کنیم تا بدینوسیله بتوانیم به نتایج لازم دست یابیم .
https://telegram.me/nafasbenafas1

قدم چهارم سوال 5

ما با درمیان گذاشتن آنچه که داریم میتوانیم آنرا حفظ کنیم
توجه  ؛جواب این سوال تجربه و درک گروهی کلاس قدم ما میباشد و به هیچ وجه و عنوان نظر انجمن معتادان گمنام NA"  " نمیباشد ، و از طرفی قطعاً نمیتواند کامل باشد ، و لذا بدیهیست از زوایای دیگر و یا تجربه های دیگر بطور حتم ، قابل بررسی  و جواب باشد .   
قدم چهارم  ........... جستجوگر و بیباکانه
سوال 5) آیا از کارکرد این قدم میترسم  ؟ ترس من از چیست ؟
                                             https://telegram.me/nafasbenafas1                      بله دلایلی متعددی است که ما از کارکرد این قدم میترسیم ، هرچند ممکن است دلایل این ترسها در ما متفاوت باشد ، اما دلایل ترس ما در بیشتر موارد یا به هم شبیه هستند و یا در نقاطی با هم مشترکنند ، بطور مثال تعدادی از ترس های خود را ذکر می کنیم ؛
شاید بعضی از اعضاء موقع تجربه دادن ، بطور واضح نتوانسته اند قدم چهارم را توضیح دهند ، و یا توضیحاتشان پیچیده و یا آنرا طوری بیان کرده اند که باعث سوء تعبیر در مفاهیم آن برای ما شده است و لذا همین مسئله باعث شده که ما از کارکرد این قدم بترسیم ، در حالیکه قدم چهارم علیرغم مفاهیم عمیقی که دارد بسیار ساده می باشد ، در واقع ما باکارکرد این قدم میکوشیم تا با شیوه و یا طرز نوشتن ترازنامه آشنایی پیدا کنیم ، و بر همین اساس یک ترازنامه از خودمان تهیه کنیم ،همین و بس .
                                                                        گاهی ممکن است ، ما به علت اینکه تاکنون هیچگونه ترازنامه ایی از خود ننوشته ایم در شرایط ترس قرار بگیریم ، در حالیکه باید بدانیم ما با نوشتن ترازنامه نمی خواهیم ، یک رُمان و یا یک شاهکار ادبی از خود خلق کنیم ، ما سعی میکنیم بطور خیلی ساده ، ترازنامه خود را نگارش کنیم و در این روند میکوشیم تا مطالبی را که مینویسیم به دور از خودفریبی و انکار باشد و تمام تلاش خود را بکار میگیرم تا نهایت صداقت را در نوشتن آن بکار گیریم .
                                                                               گاهی ممکن است ، فکر کنیم که باید تراز نامه خود را کامل و موشکافانه بنویسیم و لذا گرفتار نوعی وسواس بیمارگونه بشویم و همین مسئله ترسی را در ما برانگیزد و نهایتاً دچار این ابهام شویم که قدم چهارم را چون باید کامل کارکنم لذا باید در یک فرصت مناسب به آن بپردازیم و در واقع بدینوسیله این قدم را به تعویق بیاندازیم ، بنابراین ، اینگونه وسواس ها بیمارگونه هستند ، ما به هیچ عنوان بدنبال این نیستیم که تراز قدم چهارم خود را کامل بنویسیم ، ما خیلی ساده ، آنچه را که از گذشته بیاد می آوریم وهمینطور اگر چیزی مربوط به همین الان بود مینویسیم ، ما کوشش میکنیم تا تراز خود را دقیق بنویسیم ، یعنی اینکه در موقع نوشتن یک ترازنامه چیزی از مطلب را کم یا زیاد نکنیم .
                                                                             گاهی ممکن است ، ما به این علت از کارکرد این قدم بترسیم ، که در زندگی گذشته همیشه با خودفریبی ، انکار ، و نا صداقتی ، زندگی کرده ایم  ، و لذا همیشه با ماسک های مختلف ظاهر میشدیم  ، و یا خود را سانسور میکردیم و یا برعکس در باره خود اغراق میکردیم و یا خود را تحریف میکردیم ، اما اینک در شرایطی قرار گرفته ایم که میخواهیم این تابو یا سنت شخصیتی خود را بشکنیم و لذا میخواهیم برای یکبار هم که شده بخودمان و صور پنهانمان به دور از این نقابها و به دور از انکار و خودفریبی و بدور از خودسانسوری و بدور از خود بزرگ بینی و بدور از تحریف همراه با صداقتی شجاعانه نگاه کنیم .
                                   گاهی ممکن است در اثر کج فهمی به اشتباه تصور کنیم که این قدم میخواهد پستیها و پلیدهای درون ما را برایمان نمایان کند تا به نفرت انگیز بودن خودمان پی ببریم و لذا به همین دلیل از کارکرد این قدم بترسیم و نهایتاً از کارکرد آن طَفره برویم ، در حالیکه دقیقآً هدف این قدم برعکس این برداشت است ، در واقع تمام تلاش ما در قدم چهارم این است که چگونه میتوانیم خود را دوست بداریم و خویشتن پذیر باشیم ، و لذا به همین منظور سعی میکنیم نقاط تاریک  وجود خود را شناسایی کنیم آنگاه خواهیم دید که چقدر موجود نورانی  و دوست داشتنی ای هستیم
                                    گاهی ممکن است ما علیرغم اینکه با راهنمایمان این قدم را کار میکنیم ، اما هنوز اعتماد ما به او عمیق و ریشه دار نباشد و لذا همین مسئلهِ ، عدم اعتماد باعث ظهور ترسی در ما شود و به همین سبب از کارکرد این قدم بترسیم ، اما نکته ایی که باید به آن توجه کنیم این استکه در قدم چهارم ما تراز خود را برای هیچکس نمیخوانیم ما در این قدم فقط با مجموعه ایی از مفاهیم مطرح شده آشنا میشویم که این شناختها باعث میشود تا ابزار مناسبی برای نوشتن ترازنامه برای ما مهیا شود و در پایان قدم چهارم و شروع قدم پنجم  اگر اعتماد ما به راهنما برگشت ترازنامه خود را برای او هم میخوانیم و اگر هنوز این عدم اعتماد در ما از بین نرفته بود باز ما به نوشتن ترازنامه خود ادامه خواهیم داد و در این اثناء دعا میکنیم تا خداوند شخص مورد اعتماد ما را سر راهمان بگذارد و مطمئنیم که شخص مورد نظرمان در آن زمان از راه خواهد رسید ،  و بقول آنکه گفت : شاگرد که باشی استاد نیز از راه برسد ، بنابراین تا رسیدن شخص مورد اعتمادمان اول تراز نامه را برای خودمان و سپس برای خداوند خواهیم خواند .
ترسهای ما همیشه مهمترین عامل بازدارنده و مانع جدی برای بهبودی وتغییر ماست و لذا در این برهه میطلبد با شجاعت و شهامت و حرکتی بیباکانه به کارکرد قدم خود ادامه بدهیم .
https://telegram.me/nafasbenafas1

قدم چهارم سوال4

ما با درمیان گذاشتن آنچه که داریم میتوانیم آنرا حفظ کنیم
توجه  ؛جواب این سوال تجربه و درک گروهی کلاس قدم ما میباشد و به هیچ وجه و عنوان نظر انجمن معتادان گمنام NA"  " نمیباشد ، و از طرفی قطعاً نمیتواند کامل باشد ، و لذا بدیهیست از زوایای دیگر و یا تجربه های دیگر بطور حتم ، قابل بررسی  و جواب باشد .   
قدم چهارم  ........... انگیزه ها
سوال4) منافع به تعویق نیانداختن آن چیست  ؟ https://telegram.me/nafasbenafas1
                                                                               امروز که مدتی از پاکی ما گذشته است ، وقتی فکر میکنیم  ، می بینیم  که در اثر مصرف نکردن مواد ، منافع بسیاری را درجنبه های مختلف زندگی بدست آورده ایم ، بطور مثال کمترین منافعی که بدست آورده ایم این است که لااقل به مدت طول پاکی خود حداقل پول برای خرید مواد هزینه نکرده ایم و بدینوسیله سم وارد بدن خود نکرده ایم ، ولذا الان که از زاویه بالاتری به زندگی گذشته خود نگاه میکنیم پیش خود میگویم ؛ ای کاش زودتر پاک شده بودیم و آن زمانی که مصرف کننده بودیم مرتب پاکی خود را به تعویق نمی انداختیم ، گاهی فکر میکنیم اگر چند سال یا چند ماه و یا حتی چند روز زودتر پاک شده بودیم خیلی از چیزها و خیلی از منافع خود را از دست نمیدادیم  .
                                                                          ما وقتی وارد انجمن شدیم انگیزیمان اینبود که بتوانیم مواد خود را ترک کنیم ، فکر میکردیم تمام رنجها و آشقتگیهای ما حاصل از مصرف مواد مخدر است ، اما پس از چندی متوجه شدیم که ما مدتها قبل از اینکه برای اولین بار مواد مصرف کنیم از بیماری اعتیادمان رنج میبردیم و لذا برای درمان خود شروع به کار کردن قدمها کردیم ، چون به این بینش رسیدیم که بهبودی فعال بهترین گزینه برای توقف اعتیادمان می باشد .
                                                              اینک در این مقطع شاید ما بخواهیم بر اساس انگیزههای بهبودی خود اقدام به کارکرد این قدم  بکنیم ، البته اینکار پسندیده ایست ، اما از طرفی ممکن است ما براساس اینگونه انگیزه ها دقیقاً از منافع کارکرد قدم چهارم شناختی نداشته باشیم ، و یا اینکه شناخت ما سطحی و عمیق نباشد ، و لذا همین مسئله باعث شود تا انگیزه ما برای کارکرد این قدم سست و یا بی بنیان باشد ، بنابراین ، ما باید بکوشیم براساس وظیفه و تعهدی که به بهبودی داریم این قدم را کار کنیم و صرفآً از نقطه نظر انگیزه های خود به کارکرد این قدم نگاه نکنیم .
همینطور که در فوق ذکر شد ، وقتی مدتی از پاکی ما گذشت به منافع آن پی بردیم ، بنابراین ، منافع به تعویق نیانداختن این قدم را هم در آینده و بعدها بطور قطع بیشتر خواهیم دانست .

https://telegram.me/nafasbenafas1

قدم چهارم سوال 2

  با درمیان گذاشتن آنچه که داریم میتوانیم آنرا حفظ کنیم
توجه  ؛جواب این سوال تجربه و درک گروهی کلاس قدم ما میباشد و به هیچ وجه و عنوان نظر انجمن معتادان گمنام NA"  " نمیباشد ، و از طرفی قطعاً نمیتواند کامل باشد ، و لذا بدیهیست از زوایای دیگر و یا تجربه های دیگر بطور حتم ، قابل بررسی  و جواب باشد .   
قدم چهارم  ........... انگیزه ها
سوال  2 ) منافعی که ممکن است از طریق نوشتن یک تراز نامه اخلاقی بی باکانه و جستجوگرانه برایم حاصل شود چه می باشند ؟
ما بعنوان یک انسان همیشه بدنبال منافع خود بوده ایم ، در واقع امکان ندارد  ، کسی خود را در یک جریان و یا یک رابطه و یا یک برنامه قرار بدهد اما در آن بدنبال منافعی برای خودش نباشد ( البته به جزء روابط عاطفی ) . منافع جویی سالم در انسان نشان از عقلانیت اوست .
منافع جویی ما میتواند به شکل های مختلفی باشد ، بطور مثال ؛ منافع مادی باشد  ، و یا منافع ما بر اساس بیماری و حُب های نفسانی باشد ، و یا اینکه منافع ما بر اساس نیازهای معنویمان باشد ، بنابراین، امروز برای منافع و مزایایی که فکر میکنیم در بهبودی نهفته است قدم کار میکنیم  و انصافاً با کارکرد قدمهای قبلی منافعی را بدست آوردیم که امروز در زندگیمان شاهد کارایی های مثبت آن هستیم .
ما به علت برگشتن قسمتی از سلامت عقل در پایان قدم سوم ، متوجه شدیم هنوز منافعی را که در بهبودی نیاز داریم تامین و تکمیل نشده است ، ما براساس تصمیمی که در قدم سوم گرفتیم متوجه شدیم که تصمیم ما موقعی یک تصمیم سالم است که نیمه و نصفه نباشد و پویا و جاری باشد ، در واقع تصمیم ما در قدم سوم محور اصلی قدمها می باشد و تمام همت و سعی و تلاش ما برای رسیدن به هدفی است که در قدم سوم برای خود منظور کردیم به عبارت دیگر تمام منافع ما در بهبودی  همان آزادی و رهایی از بیماریست که در نقطه سپردن و بیداری روحانی متجلی میگردد ، بنابراین ، لازم است با کمک گرفتن از اصل روحانی تعهد برای دستیابی به آرمان خود کوشا باشیم ، همچنین ما در پایان قدم سوم متوجه شدیم با بالا بردن میزان تعهد ، خود را وامیداریم تا قدم چهارم را برای منافع کلی که در قدم سوم نتوانستیم بدست بیاوریم مهیا سازیم .
                                                             ما در پایان قدم سوم دریافتیم  ، هنوز پر از ناشناختهای درونی هستیم که سد راه ما برای دستیابی به یک بهبودی پایدار می باشند ،  و همین ناشناخته ها منافع بهبودی ما را متزلزل می سازند ، بنابراین ، ما از طریق نوشتن ترازنامه اخلاقی جستجوگرانانه و بیباکانه سعی میکنیم تا آنها را شناسایی و در صدد برطرف کردن آنها برآیم ، ضمن اینکه ما در زندگی مشکلات عدیده دیگری هم داریم که منافع ما ایجاب میکند تا از طریق نوشتن ترازنامه آنها را شناسایی و برای مواجه شدن و یا رفع  آنها چاره ایی بیاندیشیم بطور مثال ، در بخش روابط های اجتماعی و یا خانوادگی و روابط کاری و یا روابط جنسی و یا رنجشها و .. . ..
بنابراین منافع بهبودی ما ایجاب میکند تا ما این ناشناخته ها را بشناسیم تا از آنها رها شویم ، ما همیشه بعنوان یک بیمار انباشته از دوگانگی و یا چندگانگی  هستیم و یکی از مهمترین فاکتورهای که بهبودی ما را توام با خطر میکند این است که خود را نمی شناسیم و لذا با خود غریبه هستیم ، بنابراین با نوشتن ترازنامه سعی خواهیم کرد تا بدانیم که واقعاً (( کی هستیم )) و لذا خواهانیم تا بدانیم در چرخه زندگی کجا قرار داریم و همینطور میخواهیم بیشتر با سیاه و سفیدهای وجود خود آشنا بشویم و به این منظور ما ابتدا میکوشیم تا قسمت منفی های خود را شناسایی و در صددرفع آنها برآیم ، سپس خواهیم دید که مثبت های وجودمان خود بخود جلوه گری خواهند نمود .
                                                                        نکته قابل تامل در این سوال این است که چرا کلمه (( ممکن )) در این سوال بکار برده شده است ، همینطور که میدانیم واژه (( ممکن )) معنایش این است که شاید حاصل شود شاید هم حاصل نشود ، اما ما معتقدیم اگر قدم چهارم خود را جستجوگرانه و بیباکانه کارکنیم بطور حتم برای ما منافعی حاصل میشود و اگر در این سوال کلمه (( ممکن )) بکار برده شده است برای این است که توجه ما را به جدی بودن و حساسیت این قدم برانگیزد . در واقع کلمه ( ممکن ) میخواهد انگیزشی بودن این سوال را مطرح کند و این نکته را به ما تذکر دهد که باری به هر جهت نباید این قدم را کارکرد و برای بدست آوردن نتیجه باید دقیق و جستجوگر و بیباک بود ،

قدم چهارم سوال 1

قدم چهارم
« ما یک تراز نامه اخلاقی بی باکانه و جستجوگرانه از خود تهیه کردیم »

الهی ؛
روزگاری ترا ميجستم خود را می يافتم ، اکنون خود را ميجويم تورا میيابم

**************


سه هزار سال پیش روی یک ستون در معبد دلفی نوشته بود ؛

«خودت را بشناس»
**************************
اینجاست یار گمشده گِرد جهان مگرد
خود را بجوی سایه اگرجستجوکنی
**********************

یکی از بزرگان را به محفلی اندر همی ستودند و در اوصاف جمیلش مبالغه میکردند. سربرآورد و گفت:


" من آنم که من دانم."  
                   
*********************************
آنکس که خود را کشف کرده باشد میگوید ؛


" این است نیک و بد من "


                            ما با درمیان گذاشتن آنچه که داریم میتوانیم آنرا حفظ کنیم
توجه  ؛جواب این سوال تجربه و درک گروهی کلاس قدم ما میباشد و به هیچ وجه و عنوان نظر انجمن معتادان گمنام NA"  " نمیباشد ، و از طرفی قطعاً نمیتواند کامل باشد ، و لذا بدیهیست از زوایای دیگر و یا تجربه های دیگر بطور حتم ، قابل بررسی  و جواب باشد .   
قدم چهارم  ........... انگیزه ها
سوال 1 ) آیا هیچ دستاویز و یا بهانه ای برای کار نکردن این قدم دارم ؟ آنها چه هستند ؟                                                 

لطفا به روی ادامه مطلب کلیک کنید

ادامه نوشته