قدم چهارم سوال9
ما با درمیان گذاشتن آنچه که داریم میتوانیم آنرا حفظ کنیم
توجه ؛جواب این سوال تجربه و درک گروهی کلاس قدم ما میباشد و به هیچ وجه و عنوان نظر انجمن معتادان گمنام NA" " نمیباشد ، و از طرفی قطعاً نمیتواند کامل باشد ، و لذا بدیهیست از زوایای دیگر و یا تجربه های دیگر بطور حتم ، قابل بررسی و جواب باشد .
قدم چهارم ........... ترازنامه اخلاقی
سوال9 ) آیا تفکر در باره توقعات جامعه مرا آزار میدهد و میترسم که نتوانم هیچوقت خودرا با آن تطیق دهم ؟https://telegram.me/nafasbenafas1
بله تفکردر باره توقعات جامعه ما را آزار میدهد و لذا فکر میکنیم , و میترسیم که هیچوقت نتوانیم خود را با آن تطبیق دهیم ، اینکه توقعات جامعه ما را آزار میدهد و ما فکر میکنیم که نمی توانیم خود را با آن تطبیق دهیم ممکن است ریشه در جریان های مختلف و گوناگونی داشته باشد ، بطور مثال ؛
گاهی ممکن است ، به این سبب با توقعات جامعه درتضاد باشیم که اساساً توقعات آنها را درست و صحیح ومنطقی نمیدانیم و لذا می پنداریم توقعات جامعه بی جا می باشد و در نهایت ما نمیتوانیم هرگز خود را با آنها تطبیق دهیم .
گاهی ممکن است ، فکر کنیم که ما به این سبب با توقعات جامعه مشکل داریم ، که احساس میکنیم آنهایی که از ما توقع دارند خودشان نسبت به توقعات و خواسته هایشان صداقت ندارند و یا به آن عمل نمیکنند .
گاهی ممکن است ، ما بطور کلی جامعه را قبول نداشته باشیم چه برسد به توقعاتش ، و لذا فکر میکنیم که جامعه ما ناسالم و بیمار می باشد و در بسیاری از قشرهای آن و همچنین در بیشتر سطوح آن ، ناصداقتی و دزدی و چپاول و چاپلوسی و ریا و حق خوری و پارتی بازی و تزویر کردن مرسوم می باشد ، و لذا به اینگونه فکر میکنیم که چون جامعه خودش بیمار است ، لذا توقعاتش برایمان مهم نیست و ما نمیتوانیم خود را با توقعات جامعه هم آهنگ و یا خود را با آنها تطبیق دهیم .
گاهی ممکن است ما به این سبب فکر کنیم که نمی توانیم خود را با توقعات جامعه تطبیق دهیم که فکر میکنیم که قانون گذران ما خود قانون شکنی میکنند ، و آنهایی که خود را ، مُروَجان و تندیس اخلاق میدانند به راحتی و به وضوح دروغ میگویند و ناصداقتی میکنند ، بنابراین ، ما از اینکه بخواهیم با توقعات آنان خود را تطبیق دهیم آزار می بینم .
گاهی ممکن است ما به این سبب فکر کنیم که نمیتوانیم خود را با جامعه تطبیق دهیم که احساس میکنیم توقعات جامعه همیشه دچار دوگانگی می باشد ، بطور مثال چیزی یا توقعی که چندین سال پیش در جامعه ارزش و اخلاق بوده ، امروز ضد ارزش و یا حتی ضد اخلاقی شده است ، ولذا ممکن است همین مسائل باعث شود که ما در توقعات امروز هم بعنوان یک ارزش مشکوک شویم و نتوانیم خود را با آن تطبیق دهیم .
گاهی ممکن است ما به این سبب نتوانیم خود را با جامعه تطبیق دهیم که پیش خود اینگونه محاسبه کنیم که مگر جامعه توقعات ما را برطرف کرده ، که ما توقعات جامعه را برطرف کنیم .
گاهی ممکن است ، ما به این سبب بترسیم که نتوانیم خود را هیچوقت با توقعات جامعه تطبیق دهیم ، زیراما همیشه در زندگی گرفتار ذهنیت های غیر واقعی و یا منفی گرایانه بوده ایم ، و از طرفی ، همانطور که کتاب پایه میگوید ؛ ما استاد خودفریبی هستیم ، بنابراین ، برای اینکه بتوانیم با روحیه هنجارشکن خود ، توقعات جامعه را که بیشتر آنها مجموعه ای از اصول و ارزش ها هستند ، را نادیده بگیریم ، و پا روی آنها بگذاریم ، به اعتیادمان پناه ببریم ، و لذا متمسک به دلایل واهی ، و یا واقعی اما غیر حقیقی شویم ، و در نهایت ممکن است جریانات محتلف جاری در جامعه را آنطور که اراده شخصی ما میخواهد و به عبارت دیگر آنطوریکه بیماری ما میخواهد تعریف کند ، ولذا ما در اثر خودمحوری و خودخواهی در مقابل توقعات جامعه ، یا ، گارد میگیریم ، و یا هجومی با اینگونه توقعات برخورد میکنیم ،و یا نهایتاٌ فکر میکنیم هرگز نمی توانیم با توقعات جامعه خود را تطبیق دهیم ، بدیهست که اینگونه واکنش های جنگی ، در ما ترس را برمی انگیزد .https://telegram.me/nafasbenafas1
همینطور که میدانیم توقعات جامعه به دو شکل در سطوح مختلف رایج می باشد .
اول قوانین ؛
یعنی ، مجموعه مبانی و یا مضامینی که اکثریت نمایندگان جامعه در بخش ها و سطوح مختلف آنها را وضع و یا تدوین کرده اند و عدول از آنها میتواند جرایم کیفری و یا حقوقی در پی داشته باشد .
دوم اخلاق ؛
یعنی مجموعه ای از ارزشها و رفتارها و کردارها و آداب و رسم ها و عُرف های که در جامعه رایج ومورد تائید اکثریت مردم می باشد .
بنابراین ، سابقه گذشته ما همیشه براساس قانون شکنی و هنجار شکنی و اخلاق گریزی استوار بوده است و لذا گرفتار نوعی اراده شخصی بوده ایم که دائماً با موارد فوق درگیر بوده ایم ، در گذشته ما با زمین و زمان جنگ داشتیم ، فکر میکردیم که جامعه مسبب بدبختی و اعتیاد ما می باشد ، اما به برکت کارکرد سه قدم قبلی متوجه شدیم که اعتیاد ما ارتباط مستقیمی به جامعه ندارد و در واقع اعظم مشکلات ما حاصل از بیماریمان می باشد ، بنابراین ، امروز ما در فرایند بهبودی قرار گرفته ایم و مهمترین دستاورد ما از بهبودی پیام صلح و آشتی برای خود و دیگران می باشد ، ما سعی میکنیم تا به توقعات اهالی جامعه احترام بگذاریم ، و حتی خود را با آنها تطبیق بدهیم ، البته این رفتار ما به این معنا نمی باشد که ما به همه توقعات آنها اعتقاد داریم ، در واقع احترام گذاشتن به اعتقادت دیگران حتی اگر خلاف عقاید ما باشد نشانگر فروتنی و تاثیرات بهبودی در ما می باشد ، و اگر گاهی احساس کنیم که توقعات جامعه نیاز به اصلاح و یا تغییر دارد ، بنابراین ، هر آنچه که از دستمان بر می آید انجام میدهیم ، و بی شک اولین کاری که از دستمان بر می آید و میتوانیم آنرا انجام بدهیم این است که متمرکز به روی تغییر دادن خودمان باشیم ، و لذا سعی میکنیم تا این تغییرات را ابتدا در خودمان بوجود بیاوریم و در درون خود به صلح و آشتی برسیم و از ذهنیت های منفی گرایانه و قضاوت های بیمارگونه دوری بجویم ، و اگر احیاناً فکر میکنیم که اکثریت افراد جامعه در رابطه با آداب و رسوم و اخلاق و قانون در اشتباه هستند ، بنابراین ، دعا و شکیبایی میکنیم و همینطور به آنها فرصت بلوغ شدن میدهیم تا خود با پرداخت هزینه های لازم به اشتباهاتشان پی ببرند .
اما ، نکته اساسی در اینجاست ، که اگر بخواهیم صادقانه و همراه با باریک بینی به این سوال جواب بدهیم ، در یک کلام و لُب مطلب این است ؛ توقعات جامعه از ما پاکی و بهبودی می باشد و لذا ، اگر ما در شرایط بیماری باشیم بدیهیست که میترسیم تا نتوانیم توقعات جامعه را عملی کنیم و خودمان را با آن تطبیق دهیم ، ولذا ممکن است دست به گریبان توجیه و یا دستاویزها شویم ، بنابراین ، باید هوشیار باشیم ، در واقع ، کلید واژه ، این سوال در کلمه « میترسم » می باشد ، و همینطورکه میدانیم ما تا زمانیکه با اصول و برنامه بهبودی خود زندگی میکنیم جای برای ترس نخواهیم داشت به عبارت دیگر هر زمان ترس در زندگی ما حضور دارد ، معنایش این است که بیماری از روزنه ایی وارد جریان بهبودی ما شده است . از طرفی دومین ، کلید واژه ، در این سوال که ممکن است جنبه انگیزیشی هم داشته باشد کلمه « هیچوقت » است ، و ممکن است این کلمه در ذهن ما مفهومی از زمان نامحدود را شکل یا تداعی بکند ، و لذا همین مسئله باعث آزار و اذیت ما بشود ، در حالیکه بهبودی ما در شرایط ، و با فرمول « فقط برای امروز » جریان دارد ، بنابراین ، ما تا زمانی که متمرکز به روی بهبودی خود بطور روزانه هستیم ، بطور قطع خود را باتوقعات جامعه که همان پاکی و بهبودیست تطبیق خواهیم داد . https://telegram.me/nafasbenafas1
یکی دیگر از نکاتی که باید به آن توجه کنیم این است که ما در باره جواب مثبت دادن به توقعات جامعه و دیگران میکوشیم ، اما هرگز ، از دیگران و جامعه توقعی نداریم .