ما با درمیان گذشتن آنچه که داریم میتوانیم آنرا حفظ کنیم
توجه ؛
جواب این سوال تجربه و درک گروهی کلاس قدم ما میباشد و به هیچ وجه و عنوان نظر انجمن معتادان گمنام NA" " نمیباشد ، و از طرفی قطعاً نمیتواند کامل باشد ، و لذا بدیهیست از زوایای دیگر و یا تجربه های دیگر بطور حتم ، قابل بررسی و جواب باشد .
قدم یک ............. بخش اصول روحانی ؛ صداقت
سوال 55 ) اکنون که مجبور نیستم روی اعتیاد خود سرپوش بگذارم ، آیا توجه کرده ام که دیگر نیاز ندارم مثل گذشته دروغ بگویم ؟ آیا بخاطر این آزادی سپاسگزار هستم ؟ با چه روش هایی شروع به داشتن صداقت کردم ؟
قسمت اول سوال _ ما درگذشته بخاطر اعتیاد فعال در تمامی امور زندگی مجبور به دروغ گفتن بودیم هر چند هویت اعتیاد ما برای دیگران مشخص بود اما ، ما با دروغ گفتن سعی میکردیم هویت خود را پنهان وانکار کنیم ، دورغ و عدم صداقت در زندگی ما چنان عمیق شده بود که حتی بخاطر چیزهایی هم که لزومی نداشت دروغ بگویم بازهم دروغ میگفتیم در واقع ناصداقتی جزو لاینفک زندگی ما شده بود . اینکه ما درگذشته با دروغ و عدم صداقت زندگی میکردیم بعلت عجز ما در مقابل بیماری بود ، اما قسمت اعظم ناصداقتی و دروغهای ما برای تهیه و برآوردن نیازهای جسمی ای که به مواد داشتیم بود ، اینک متوجه شده ایم که به علت پاکی از مواد مخدر و شناخت نسبی از بیماریمان و همینطور تمرکز به روی بهبودی دیگرنیازی به دروغ گفتن وعدم صداقت نداریم ، امروز با صداقت بیماری خود را می پذیریم و با صداقت و همراه با مسئولیت در راستای بهبودی حرکت میکنیم .
قسمت دوم سوال – بله ما بخاطر رهایی و آزادی سپاسگزاریم و همواره خدا را شکر میکنیم اما سپاسگزاری ما موقعی معنا پیدا میکند که در راستای بهبودی قدم بر داریم ، سپاسگزاری ما موقعی معنا میدهد که قدمهایمان را با صداقت و تمرکز کار کنیم تا با کمک نیروی برتر به بیداری روحانی برسیم . ما با رعایت و آوردن اصل روحانی صداقت در زندگی خود مراتب سپاسگزاری خود را بیان و الطاف نیروی برتر را جبران میکنیم .
قسمت سوم سوال ) اقرار به بیماری – اقرار به عجز – اقرار به وسوسه ها و نواقص و افکار بیمارگونه – درخواست کمک از نیروی برتر – و . . .
در اثر صداقت با خود دیگر نیازی به سرپوش گذاشتن ندارم
در حاشیه اصل روحانی صداقت :
قبل از اینکه بخواهیم قدری در مورد مزایای صداقت صحبت کنیم بهتر است اول مضرات ناصداقتی را بدانیم تا بهتر متوجه مزایای اصل روحانی صداقت بشویم .
اساسا اکثر صاحب نظران به اتفاق معتقدند که نا صداقتی مادر همه امراض چه جسمی و چه روحی و روانی هستند . و اگر ما بگویم یکی از ستون های اصلی بیماری اعتیاد هم ناصداقتی است سخنی به گزاف نگفته ایم . وجود این شاخصه باعث مشکلات عدیده ای در زندگی ما شد ، وجود این شاخصه در بیماری همیشه باعث رنج و عذاب ما شد بطوریکه سرانجام منزوی شدیم تا جائیکه عاقبت زندگیمان غیر قابل ادراه شد .
عدم صداقت در انسان باعث بروز بیماری های جسمی و روحی و روانی زیادی می شود بطور مثال :
کسانی که با عدم صداقت زندگی میکنند همیشه در ترس و دلهره بسر می برند ، مبادا که ناصداقتی هایشان بر ملا شود .
عدم صداقت درانسان از نظر جسمی باعث بیماریهای مثل ؛ - معده درد – سردرد های عصبی – مسموم شدن خون به علت تشویش و اضطراب و نامنظم شدن ضربان قلب و و . . .
عدم صداقت در انسان از نظر روانی باعث ؛ نامتعادل شدن – تند خو شدن – عصبی شدن – بیخوابی یا خواب با تشویش همراه با کابوس و دغدغه های دائمی روانی و و . . . .
عدم صداقت از نظر روحی باعث ؛ ناامیدی – تر س – پوچ گرایی – بی ایمانی و . . . .
اما این مشکلات عموما قبل از بر ملا شدن عدم صداقت در انسان رخ میدهد . اما پس از بر ملا شدن ناصداقتی ها علاوه بر مشکلات فوق دردسرهای جدی دیگری هم هویدا می شوند مثل ؛ - سرخوردگی – انزوا – بی اعتباری – بی اعتمادی و . . .
عدم صداقت همیشه ما را در شرایط های سوء ظن قرار میدهد ( چون فکر میکنیم دیگران هم با ما نا صداقتی میکنند ) .
بنا بر این رفته رفته به بیمار ی شکاک بودن مبتلا می شویم ، مشکلی روانی ای که خیلی از زندگی های مشترک را ویران کرده است . ناصداقتی باعث می شود تا انسان چاپلوس و متملق بشود و هویت انسانی خود را گم کند زیرا همیشه دغدغه اینرا دارد که دیگران او را نپذیرند . اگر ما بخواهیم در رابطه با تاثیرات منفی و مخرب ناصداقتی بگوییم در این مجال نمی گنجد ، ما فقط بعنوان نمونه اشاره کوچکی به مضرات آن کردیم .
حال قبل از اینکه کمی در باره تاثیرات مثبت و مزایای صداقت بگوییم بجاست قبل از آن یک تعریف از صداقت داشته باشیم .
صداقت یعنی ؛ راستی .
اما مفهوم این کلمه برای ما بیشتر تداعی میشود در واقع صداقت یعنی افکار و کردار و گفتار ما یکی باشد برای رسیدن به خیر . در واقع منظور این است که راستی برای درستی باشد یعنی در جهت خیر باشد ، که این خود بحث دیگری را می طلبد که در اینجا ممکن است ما را از مطلب دور کند.
صداقت همیشه برای ما آرامش و تعادل می آورد ما اگر با صداقت زندگی کنیم از خیلی از رنجها و دغدغه ها رهایی می یابیم 0 صداقت برای ما همیشه برکت می آورد داستانی در مثنوی معنوی به همین منظور آمده است که خلاصه اش میگوید : مرد فقیری هرروز به مجلس اعیان میرفته و در آنجا پذیرای شایانی از مراجعه کنندگان میشده ، اما مرد فقیر هر روز قبل از رفتن به مجلس با اینکه گرسنه بود به سیبل هایش دنبه می مالید و آنها را چرب میکرد و در بین مردم با ناصداقتی خود را سیر جلوه میداد و در همین حال از گرسنگی رنج میبرد ، تا اینکه روزی وقتی مرد فقیر و ناصادق در مهمانی بود ، گربه ایی دنبه مرد را از خانه اش می رباید و فرار میکند پسر مرد فقیر از ترس به مجلس میرود و پیش حضار به او میگوید : ای پدر دنبه ای را که با آن سیبلت را هر روز چرب میکردی را گربه برد . حضار از دیدن این منظره خنده میکنند و متوجه می شوند مرد که ادعای سیری میکند گرسنه است لذا از او پذیرای میکنند و همین مسئله باعث میشود مرد دلی از عزا در بیاورد در ادامه جناب مولانا میگوید :
دعوتش کردند و سیرش داشتند تخم رحمت در زمینش کاشتند
راستی را پیشه خود کن مدام تا شوی در هر دو عالم نیکنام
بنا بر این مولانا میخواهد بگوید که عدم صداقت همیشه برای انسان باعث رنج و صداقت باعث برکت و آرامش می شود .
گاهی بیماری به روی ما متمرکز می شود و از ناآگاهی ما سوء استفاده میکند ، به اینصورت که میگوید : صداقت جواب نمیده یا اینکه صداقت باعث عدم رشد تو می شود . یا اینکه در جای که همه گرگ هستند صداقت مسخره است و . . . .
در حالیکه به هیچ وجه اینطور نیست . صداقت همیشه برای ما باعث خیر و برکت است ، اولین خیر و برکتش این است که ما را از بیماری تا حدود زیادی می رهاند و ما را در مسیر بهبودی قرار میدهد . یک ضرب المثل خوبی رایج است که میگوید : ممکنه کشتی صداقت به صخره بخوره اما هیچگاه غرق نمیشه . صداقت برای ما همیشه آرامش به همراه میآورد ، در حالیکه ناصداقتی همیشه برای ما دغدغه و پریشانی و سوء ظن میاورد .
داستانی است که میگوید : دو تا بچه بودن که با هم بازی میکردن ، یکیشون تعدای تیله داشته و یکیشون تعدای شیرینی خلاصه تصمیم میگرند که تیله و شیرینی خود را با هم عوض کنند بنا براین اینکار را انجام میدهند . اما بچه ای که تیله داشت ناصداقتی میکند و بدونه اینکه دوستش بفهمه بهترین تیله را برای خود نگه میدارد . شب موقع خواب بچه ای که با صداقت شیرینی اش را داده بود در کنار تیله هایش به خواب خوش رفته بود ، در حالیکه بچه ای که ناصداقتی کرد بود تا صبح بیدار بود و مرتب به این موضوع فکر میکرد که حتما دوستش بهترین شرینی اش را به او نداده . . . .
در هر صورت صداقت برای ما همیشه آرامش به ارمغان می آورد وهمیشه در مقابل وجدانمان سر بلند هستیم . وقتی از صداقت داشتن حرف میزینم شاید بعضی ها به بما بخندن ، اما مهم نیست ، ما آنقدر درد کشیده ایم که معنا و مفهوم این حرفها را بدانیم .
هرچند ممکن است ما در اثر صداقت گاها در امور زندگی بظاهر شکست بخوریم ، اما در واقع ما زمانی شکست خورده ایم که در مقابل وجدانمان سرافکنده باشیم . در اثر صداقت ممکن است مدتی سختی بکشیم و مثل یوسف صدیق به علت صداقت سالها به زندان بیافتیم اما با صبوری سرانجام عزیز مصر خواهیم شد .
در این رابطه بزرگواری میفرمایند : ترجیح میدهم با صداقت شکست بخورم تا بخواهم با عدم صداقت و دورغ پیروز شوم .
اصل روحانی صداقت به ما می آموزد ؛ ضرر را به منفعت غیر مشروع ترجیح میدهیم ، در واقع ضرر گرچه تلخ است اما آنی و گذارست در حالیکه منفعتی که در اثر عدم صداقت بدست می آید یک عمر هموراه وجدان ما را می آزارد .
در کل ما وقتی با اصل روحانی صداقت زندگی کنیم برای ما مزایا و ارمغانهای فراوانی بهمراه می آورد .
صداقت : باعث سلامت جسم ، روح و روان می شود .
صداقت : باعث پذیرش بیماری و مسئولیت بهبودی در ما میشود .
صداقت : باعث آرامش و عزت به نفس و همواره باعث اعتبار و اعتماد و . . . ( اعتبار و اعتماد ، خود از هر گنجی فزونتر است )
صداقت : نخستین فصل دفتر دانایست ، منظور همان معرفت است .
صداقت : باعث فعال شدن کمال های ما میشوند بخصوص شجاعت و سخاوت و فروتنی
صداقت : باعث می شود تا دیگران به ما کمک کنند و باعث همدلی و همدردی با دیگران می شود ، بقول کتاب پایه معتادان گمنام که میگوید (وقتی ما ماجرای خود را صادقانه تعریف میکنیم ممکن است فردی دیگر با من همدردی کند ) .
صداقت یعنی ..... نیت پاک و انسانی داشتن ( مرکز اصلی منشور انجمن معتادان گمنام ) .
صداقت یعنی . . . همانطوریکه فکر میکنم حرف بزنم .
تمرین اصل روحانی صداقت در ما باعث جلاء روح می شود و ما را به معنویت و روحانیت نزدیک می کند .
اگر با صداقت زندگی کنیم کم کم انوار و اصواتی را که از دنیای روحانی ساطع میشود را می شنویم .
ما صداقت را اول از خود و با خود شروع میکیم ، انگاه همچون چرخه طبیعی فرا رسیدن روز از پی شب ، خواهیم دید که با دیگران نیز دیگر نمی توانیم نا صادق باشیم .
در پایان دعا میکنیم .
پروردگارا ؛
به ما شعور و فهمی عطا فرما ؛
تا همواره مرز بین حماقت و صداقت را بدانیم .
(( آمین ))
https://telegram.me/nafasbenafas1