ما با درمیان گذاشتن آنچه که داریم میتوانیم آنرا حفظ کنیم
توجه  ؛جواب این سوال تجربه و درک گروهی کلاس قدم ما میباشد و به هیچ وجه و عنوان نظر انجمن معتادان گمنام NA"  " نمیباشد ، و از طرفی قطعاً نمیتواند کامل باشد ، و لذا بدیهیست از زوایای دیگر و یا تجربه های دیگر بطور حتم ، قابل بررسی  و جواب باشد
قدم چهارم . . . . . . بخش روابط  سوال 55 ) آیا مسائلی را در مورد خود کشف کرده ام ( شاید در ترازنامه قبلی ) که از آن راضی نباشم و به همین خاطر سعی کنم که آنرا بیش از حد جبران نمایم ؟ ( برای مثال ؛ ممکن است کشف کرده باشم که به کسی دیگر زیاده از حد وابسته هستم ، و حال برای جبران آن سعی کنم بیش از حد خود کفا باشم ) توضیح دهید . https://telegram.me/nafasbenafas1
هنگامیکه ما پاک شدیم، و مدتی از پاکی ما گذشت ، در اثر این رویداد ، غبارمواد مخدر که به روی عقل و خرد ما نشسته شده بود پراکنده و به بیرون رانده شد گویا پرده ایی که جلو چشمان ما را نسبت به اعمال و رفتار مخربی که در گذشته داشتیم کنار رفت و متوجه اعمال مخرب خود شدیم ، بخصوص با کارکرد قدمها این درک و فهم به نقطه اوج خود رسید  و لذا مسائل و مشکلاتی را که در گذشته سعی میکردیم  با فرافکنی و انکار آنها را توجیه کنیم در مورد رفتارهای بیمارگونه خود کشف کردیم و همینطور متوجه شدیم که به علت فعال بودن بیماری تا چه حد به دیگران و بخصوص خانواده خود آسیب و صدمه رسانده ایم ، بطور مثال ؛ 
به خانواده محبت نمیکردیم  – خانواده را به گردش و یا مسافرت نبردن – و یا در اثر مصرف مواد مخدر بیکار شدن – و یا امنیت های مالی و روانی آنها را از بین بردن – و و
بنابراین ، هر چقدر در مسیر پاکی به جلو میرفتیم بیشتر متوجه خسارت های که در زمینه های مختلف بوجود آورده بودیم شدیم و از اعمال و رفتار گذشته خود شرمنده و خجالت زده شدیم و لذا در اثر این کشف از خود ناراضی بودیم بنابراین بیشتر ما به همین خاطر سعی کردیم که آسیب های گذشته خود را جبران کنیم ، اما در انجام این امر مهم گاهی گرفتار عدم تعادل میشدیم ، و بیش از حد سعی میکردیم تا آنها را جبران کنیم ، بطور مثال ؛
در محبت کردن به خانواده افراط میکردیم ، بطوریکه اینبار از محبت افراطی ما اهالی خانواده آسیب میدیدند بطوریکه محبت ما از حد فرا میرفت و همین مسئله باعث میشد که همسرمان و بچه ها  ناخواسته لوس و زیاده خواه شوند  .
تفریح و گردش و یا مسافرت بردن های ما بیشتر از حد نیاز انجام میشد
با تمام قوای خود مشغول کار و یا کسب ثروت میشدیم ، فکر میکردیم چون ما یک ورشکسته هستیم اینک باید تمام وقت و انرژی خود را برای پول در آوردن بگذاریم  
گاهی ممکن است ما به علت بی تفاوتی ها و خسارت های که در زمان اعتیاد فعالمان داشتیم اکنون بخواهیم  جبران مافات کنم ، بطور مثال ، در گذشته نسبت به تربیت خانواده بی تفاوت بودیم و اکنون بخواهیم بیشتر از حد در امور رفتاری آنها دخالت کنیم ، بنابراین ، لب مطلب این است که گویا ما هنر به روی بام ایستادن را نمیدانیم، و در هر حال،  چه این ور بام ، و چه آن ور بام ، نقش ما افتادن است . البته بطور قطع ما در گستره های مختلفی از زندگی ممکن است دچاراین نا هم آهنگی و عدم تعادل باشیمhttps://telegram.me/nafasbenafas1