قدم چهارم سوال 40
ما با درمیان گذاشتن آنچه که داریم میتوانیم آنرا حفظ کنیم
توجه ؛جواب این سوال تجربه و درک گروهی کلاس قدم ما میباشد و به هیچ وجه و عنوان نظر انجمن معتادان گمنام NA" " نمیباشد ، و از طرفی قطعاً نمیتواند کامل باشد ، و لذا بدیهیست از زوایای دیگر و یا تجربه های دیگر بطور حتم ، قابل بررسی و جواب باشد
قدم چهارم ........... بخش روابط
سوال 40 ) به چه شکل هایی از روی اجبار خواستار برقراری رابطه شده ام ؟
https://telegram.me/nafasbenafas1 اجبار در روابط بر قرار کردن بستگی مستقیم به نحوه نیازهای ما دارد در واقع نیاز یعنی چیزی که ادامه زندگی و حیات ما بستگی به آن دارد ، نیازهای ما ممکن است شکل و فرم های مختلفی داشته باشد ، بطور مثال ، نیاز روحانی داشته باشیم ، و یا اینکه نیازهای نفسانی داشته باشیم ، و یا اینکه نیازهای احساسی داشته باشیم ، یا اینکه نیازهای مادی داشته باشیم ، در هر حال وقتی در شرایط نیاز قرار میگیریم ، رابطه های ما بر اساس اجبار صورت میگرند ، بطور مثال ؛ وقتی فکر میکنیم که خلاء روحانیت داریم و احساسمان نیاز به برقراری یک رابطه روحانی دارد علیرغم ذهنیتهای منفی و یا افکار ماده گرا و پوچگرایی که داریم خواستار میشویم تا از روی اجبار هم که شده در محافل و یا فضاهای معنوی و روحانی قرار بگیریم و برای اینکه بتوانیم این نیاز خود را برطرف کنیم شروع به تمرین اصول روحانی میکنیم ، بطور مثال ، صداقت و فروتنی و پذیرش و یا دیگر اصول را وارد عرصه زندگی میکنیم ، هر چند ممکن است در ابتدا برایمان سخت و آزار دهنده باشد اما به هر حال وارد جریان زنگی میکنیم ویا به زبانی دیگر ،علیرغم تمایلمان به جلسات بهبودی به علت نیاز به داشتن روابط روحانی ، خود را در شرایط اجبار قرار میدهیم و رفته رفته در این مسیر با یک روشن بینی عمیق که حاصل از تمایل ما میباشد این رابطه اجباری را ، مبدل به یک انتخاب اختیاری میکنیم .
https://telegram.me/nafasbenafas1 اکثراً ممکن است اجبار برای رابطه برقرار کردن ، بر اساس عجز در بیماری و یا حُب های نفسانی شکل بگیرد ، بنابراین ، اینگونه روابط ریشه در نیازهای حقیقی و حیاتی ندارند ، وبه تعبیری دیگر استفاده کلمه " نیاز" نابجا و غلط میباشد ، و لذا اینگونه خواسته ها فقط بخاطر فعال بودن بیماری ، ما را در شرایط اجبار برای برقراری یک رابطه ناسالم قرار میدهند ، همینطور که بارها تجربه کرده ایم اعتیاد وقتی فعال میشود و موج نواقص ما را بحرکت در میاورد ، ما در شرایط روابط های اجباری قرار میدهد . بنابراین ، وقتی ما در شرایط بیماری فعال میخواهیم رابطه ای را ایجاد کنیم به طریق و فرم های ناسالمی رو میاوریم ، بطور مثال ؛ دورغ و ناصداقتی را پیشه میکنیم ، چاپلوسی و پاچه خواری میکنیم ،ریا میکنیم و با ماسک رابطه برقرار میکنیم ، نقش بازی میکنیم ، مظلوم نمایی میکنیم و و
البته اینکه ، از روی اجبار خواهانِ برای بر قراری رابطه ایی باشیم ، میتواند شکل های گوناگون و گسترده دیگری نیز داشته باشد بطور مثال ؛ من همسرم را خیلی دوست دارم ، ولی از خانواده او اصلاً خوشم نمیاد ، اما برای برقراری و حفظ رابطه ام با همسرم مجبور هستم تا با خانواده اش رابطه ام را برقرار کنم .
یا بطور مثال من از همکار ادارای خودم خوشم نمیآید اما در شرایطی شغلی مجبورم وی را تحمل کنم ، اما مطلبی که مهم است این استکه منظور از اجبار دررابطه، در این سوال اینگونه تحملات نیست ، اینگونه اجبارها علیرغم اینکه ما آنرا دوست نداریم به ما تحمیل شده و به عبارتی روشنتر اینگونه روابط های اجباری از طرف کسان دیگر به ما دیکته شده است و لذا ما چاره ای جز مدارا کردن نداریم . ممکن است منظور از رابطه اجباری آن قسمت از روابط های شخصی ما باشد که خودمان که مختار هستیم علیرغم اینکه اینگونه روابط ها را نمی پسندیم و یا دوست ندارم، چرا باز اجباراٌ تلاش به قراری آن رابطه میکنیم ، مثلاٌ، از دوستی کردن با رفیقی که از آن خوشمان نمی آید، چرا باز اینگونه روابط را ادامه میدهیم ، حقیقتاً اینگونه اجبارهای اختیاری که پاردوکس عجیبی را در زندگی ما رقم میزنند ریشه در کجا دارد ؟! . .
همینطور که میدانیم ما بعنوان یک انسان همیشه بدنبال منافع خود هستیم ، ولذا برای رابطه برقرار کردن بطور قطع بدنبال منافع خود هستیم به استثنا روابطی که صرفاً عاطفی باشد ، در هر صورت چکیده سخن و جان کلام این است که ببینیم در روابط های اجباری که خواستار آن هستیم ،منافع آن از بیماری ما سرچشمه میگیرد و یا ریشه در بهبودی ما دارد ، و برای اینکه بتوانیم اینگونه روابط را شناسایی کنیم بهترین روش تراز نامه گرفتن از انگیزهاست .https://telegram.me/nafasbenafas1