ما با درمیان گذاشتن آنچه که داریم میتوانیم آنرا حفظ کنیم
توجه  ؛جواب این سوال تجربه و درک گروهی کلاس قدم ما میباشد و به هیچ وجه و عنوان نظر انجمن معتادان گمنام NA"  " نمیباشد ، و از طرفی قطعاً نمیتواند کامل باشد ، و لذا بدیهیست از زوایای دیگر و یا تجربه های دیگر بطور حتم ، قابل بررسی  و جواب باشد
قدم چهارم  ........... بخش روابط
سوال 39 ) چگونه دوستی افلاطونی خود را فدا و قربانی روابط رومانتیک کردم ؟
https://telegram.me/nafasbenafas1 

بطور کلی روابط های ما در زندگی در دو بخش اساسی شکل میگیرند ؛
اول -  روابط های عقلانی  ؛
                       یعنی روابط و یا دوستی های که بر اساس عقلانیت و منطق و صداقت شکل میگیرند ، در روابط عقلانی همیشه حدود وثغورها مشخص هستند ، در روابط های عقلانی همیشه ، تعهد و مسئولیت جزو رکن اساسی آن هستند ، و لذا اینگونه روابط همیشه قانونمند و همینطور بر اساس اصول اخلاقی بنا شده اند ، در روابط عقلانی ، خیابان دوستیها همیشه دوطرفه میباشد و لذا درمنافع و مزایای حاصل از روابط و دوستی ، همیشه اشتراکات منطقی و عادلانه وجود دارد ، و همینطور درک متقابل و توام با تفاهم از شاخصه های آن میباشد ،  البته در روابط  های عقلانی احساسات هم حضور دارند ، اما اینگونه احساسات تحت تاثیر مدیریت عقل قرار دارند که ما اصطلاحاً به اینگونه روابط  " دوستی افلاظونی " میگویم .  روابط های عقلانی ما میتواند به شکلهای مختلفی در زندگی ما حضور داشته باشند ، بطور مثال ؛ خانواده سالم که همیشه مامن مطمئن و امنی برای ما بوده است ، و یا دوستانی که همیشه رابطه با آنها برای ما ، مایه آرامش و پیشرفت بوده و یا دوستان همکاری که رابطه با آنها برای ما همیشه خیر و برکت به همراه آورده  ، و و
دوم – روابط های احساسی ؛  
                        یعنی روابط و یا دوستی های که منشاء آن از احساسات ما سرچشمه گرفته باشند ، یعنی روابطی که صرفاً بر اساس احساسات شکل میگیرند  ، بنابراین ، اینگونه احساسات چون در مدیریت و عقلانیت ما نیستند لذا ، نه قانونمند هستند و نه حدومرزی میشناسند و نه به تعهد و مسئولیت و اصولی  پایبند هستند ، اگر به خاطر داشته باشیم در سوالات بخش مربوط به احساسات به این نتیجه رسیدیم که احساسات ما به علت  نرمی وشفافیت ، و یا به عبارتی دیگر به علت استریل بودنشان ظرفیت اینرا دارند که سریع آلوده شوند ، ولذا احساسات ، خیلی سریع تحت تاثیر هواهای نفسانی قرار میگیرند ، بنابراین وقتی احساسات آلوده میشوند ، ما گرفتار شهوات و در بند و کمند خودمحوری زندگیمان ، ادامه پیدا میکند ، بنابراین ، وقتی خودمحوری وارد میشود بخودی خود همه خیابانها یکطرفه میشوند ، لذتها افراطی میشوند و زندگی از تعادل خارج میشود ، بنابراین ، وقتی روابط و یا دوستیها در گرداب چنین احساسهای ناسالم قرار میگیرند بدیهست که در این گیرودار روابط عقلانی و افلاطونی قربانی این جریانات میشوند ، که ما اصطلاحاً در این سوال به آنها روابط " رومانتیک " میگویم .https://telegram.me/nafasbenafas1
                                                     در گذشته بیشتر روابط ما ، بر اساس دوستیهای رومانتیک رخ میداد ، یعنی روابطی که براساس احساس محض و خارج از مدیریت عقل، اینگونه دوستیها و یا   معاشقه ها ایجاد میشدند ، یعنی روابطی که تحت تاثیر احساس های ناسالم و لذت طلب افراطی توام با خودخواهی در ما شکل میگرفت و شهوات و حُب های نفسانی از رکن های اصلی آن بودند ، و لذا در چنین شرایط و روابطی بود که بیشتر ما سرانجام ، سر از شهر مصرف مواد مخدر بیرون آوردیم و بخاطر اینگونه روابط های رومانتیک بود که دوستان سالم و یا خانواده خود را قربانی این رابطه کردیم . ما بعنوان یک بیمار معتاد همیشه تحت تاثیر روابطی بودیم که با مزاق اعتیاد ما همخوانی داشته باشد ، و در این روند حاضر بودیم بهترین دوستان و یا خویشان خود را قربانی  این رابطه کنیم ، اصولاً یکی از شاخصه های بیماری اعتیاد در دشمن پرستی و دوست هراسی نهفته می باشد .https://telegram.me/nafasbenafas1
اگر روابط خانوادگی را یک رابطه افلاطونی بدانیم ، اکثر ما برای ایجاد و یا حفظ یک رابطه احساسی ، با معشوقه و یا دوستانمان ، رابطه افلاطونی خود را فدای اینگونه روابط میکردیم .
اما بنظر میرسد اکه این سوال از جهاتی واقعاً تامل برانگیز است ، گاهی احساس میشود که جواب های فوق در رابطه با این سوال نارسا و کلیشه ایی میباشد بخصوص که در این سوال از دو اصطلاح " دوستی افلاطونی " و "روابط رومانتیک" به صراحت نام برده شده است ، هر چند در فرهنگ اصطلاحات ادبی ، ما اصطلاحی بنام " دوستی افلاطونی " نداریم بلکه این اصطلاح بنام " عشق افلاطونی" رایج است، که احتمالاً مترجم اینگونه آنرا ترجمه کرده ، گاهی فکر میکنیم که پیام این سوال این است که ما باید به روابط های عقلانی خود بیشتر توجه کنیم و به آن مقید باشیم و همواره روابط عقلانی را به روابط رومانتیک ترجیح دهیم در حالیکه بنظر ما چنین نتیجه گیری کردن از این سوال یک نگاه سطحی می باشد ، در اینجا لازم است یادآوری کنیم ، همانطوریکه مشخصه انسان براساس عقل گرایی میباشد ، اما انسان موجودی رومانتیک گرا هم میباشد موضوعی که باید به آن توجه کنیم این است که در روابط رومانتیک اینطور هم نیست که باید در چنین روابطی حتماً و الزاماً موضوع جنسی هم وجود داشته باشد ، گاهی برای ما رومانتیک درست تفسیر نشده است ،بطور مثال بسیاری از روابط های روزانه ما روابط رومانتیک میباشد بطورمثال ، دیدن دوستان بهبودی و یا حتی رفتن به به جلسات بیشتر جنبه رومانتیک دارد تا یک رابطه افلاطونی ، بنابراین در این سوال آنچه که مهم است این نکته میباشد که میخواهد تقابل " دل" و یا احساس، و "خرد" و یا عقل گرایی را بعنوان دو ابزاری که در روابط ما حضور دارند مطرح کند .https://telegram.me/nafasbenafas1
                                                     بنطر ما نقطه تفکر و انگیزیشی این سوال در کلمه " قربانی کردن" است ، و لذا درنتیجه، پیام این سوال به هیچ وجه قصد آنرا ندارد که بگوید ما باید  به روابط های عقلانی بیشتر اهمیت بدهیم تا روابط های رمانتیک اگر اینچنین باشد ، اینبار روابط رومانتیک خود را "فدا و قربانی" روابط عقلانی خود میکنیم . بطور مثال بعضی از دوستان بهبودی را مشاهد میکنیم که بقدری خردگرا و خشک میشوند که واقعاٌ در مواردهای گوناگون پا روی احساسات میگذارند،  اصولاٌ آنچه که برای ما مهم میباشد این است که ما در روابط خود در رابطه با شاخصه های وجودی خود دست به قربانی کردن نزنیم ، اما از طرفی هم این سوال به نوعی آژیرخطر است زیرا که ما معتادها پتانسیل این را داریم که احساسات و روابط احساسی  را همیشه در ارجحیت قرار دهیم ، بنابراین ، برداشت ما از این سوال این است که باید بکوشیم که نقطه تعادل را در امور روابط خود حفظ کنیم .           
https://telegram.me/nafasbenafas1