قدم چهارم سوال 44
ما با درمیان گذاشتن آنچه که داریم میتوانیم آنرا حفظ کنیم
توجه ؛جواب این سوال تجربه و درک گروهی کلاس قدم ما میباشد و به هیچ وجه و عنوان نظر انجمن معتادان گمنام NA" " نمیباشد ، و از طرفی قطعاً نمیتواند کامل باشد ، و لذا بدیهیست از زوایای دیگر و یا تجربه های دیگر بطور حتم ، قابل بررسی و جواب باشد
قدم چهارم ........... بخش روابط
سوال 44 ) آیا تا به حال رابطه ای را از بین برده ام ، با این فکر که به هر حال از این رابطه صدمه خواهم خورد ، پس بهتر است که زودتر آن را به هم بزنم ؟https://telegram.me/nafasbenafas1
اصولاً ، زمانیکه ما در شرایط بیماری باشیم با ایجاد روابط با افرادی که فاقد بیماری میباشند مشکل پیدا میکنیم ، یعنی اگر بخواهد رابطه ایی بر این اساس شکل بگیرد با انکارهای بیمارگونه شروع به پیش داوری میکنیم و زاویه دید ما بر اساس سوءظن و بدبینی ها استوار میشود و لذا بر همین اساس فکر میکنیم که اینگونه روابط میتواند به امنیت های اعتیادمان صدمه وارد کند ، ما در گذشته ، ناخودآگاه بسیاری از این رابطه های که فکر میکردیم به بیماری اعتیادمان صدمه وارد میکند را بهم زدیم ، بطور مثال ؛ در درجه اول رابطه خودمان با خودمان را بهم زدیم ، یعنی بخاطر "خود بیمار" ، رابطه داشتن با " خود روحانی" را بهم زدیم و لذا رابطه خود را با خداوند قطع کردیم ، سپس رفته رفته با دیگران هم قطع رابطه کردیم ، در واقع معیار فکری ما اینبود که به هر حال از این رابطه ها نهایتاً اعتیادمان صدمه خواهم خورد ، پس بهتر است که زودتر آنرا بهم بزنیم .https://telegram.me/nafasbenafas1
ما در گذشته بعلت نداشتن ثبات و همینطور کشمکش های درونی ، اصولاً شخصیتی ناپایدار و ستیزه جو داشتیم ، و لذا همین مسائل باعث میشد که روابط هایمان همیشه با دیگران متزلزل و توام با ناصداقتی و اختلال همراه باشد ، بنابراین ، در نهایت همیشه روابط ما نیمه ونصفه برقرار میشد و لذا بر همین اساس در نهایت به ما صدمه و زیان وارد میشد ، بنابراین ، اینگونه روابط در نهایت برای ما پشیمانی و ندامت ببار میاورد ، و نتیجتاً درغایت ما به این منطق رسیدیم که ایجاد رابطه برقرار کردن به جز ضرر وزیان و صدمه و آسیب چیز دیگری برای ما به ارمغان نمی آورد ، بنابراین، با این فکر که بهرحال از این رابطه صدمه خواهیم خورد، پس بهتر است که زودتر آنرا بهم بزنم .
در گذشته ما به علت اینکه دائماً در فضاهای ناسالم تردد میکردیم و همچنین با افراد ناسالم مرتباً حَشرونشر داشتیم ، بدیهیست در چنین روابطی اصولاً ناصداقتی و بی اعتمادی بیداد میکرد و لذا در نهایت در ما این ضرب المثل معروف بعنوان یک باور مخرب نهادینه شده بود که میگفت : (( کسی که در میزند حتی اگر پیغمبر خدا هم که باشد برای کمک کردن نیامده او هم برای خوردن و بردن آمده )) ، بنابراین ، ما با اینگونه الگوها و باورها همیشه گرفتار بدبینی و پیشداوریهای بیمارگونه که توام با سوءظن بود زندگیمان جریان داشت و لذا بر همین اساس وقتی در شرایط رابطه جدیدی قرار میگرفتیم ، آن رابطه را با این فکر که به هر حال از این رابطه صدمه خواهم خورد ، پس بهتر است که زودتر آنرا بهم بزنم .
درست است که مادر گذشته در بسیاری از روابط هایمان ضربه و یا گاهاً صدمات جبران ناپذیر خوردیم ، و یا حتی مورد سوءاستفاده های گوناگون قرار گرفتیم ، اما وقتی از اینگونه روابط تراز میگیریم متوجه میشویم که خودمان در نهایت به آنها اجازه دادیم تا به ما ضربه و صدمه بزنند ، اگر قربانی میشدیم دلیلش اینبود که روابطی های که برقرار میکردیم چارچوب و اصولی نداشت ، یعنی روابط های ما بر اساس باری به هر جهت ایجاد میشد ، از طرفی منش فکری ما در روابط ، بیشتر بر این اساس شکل میگرفت که این رابطه ای که ایجاد کرده ام باید یک برنده و یک بازنده داشته باشد و برنده هم حتماً باید من باشم و لذا به علت فعال بودن بیماری نهایتاً در بیشتر روابط بازنده میشدیم .
اما امروز ما میخواهیم روابط های سالم برقرار کنیم ، روابطی که ، اصول دارد ، روابطی که حد و مرز دارد ، روابطی که از قبل تعریف شده است ، روابطی که نه بخودمان و نه به دیگران اجازه سوءاستفاده کردن نمیدهد ، روابطی که بر اساس بُرد ، بُرد بنا شده است و همچنین دارای ارکانی چون ، صداقت ، روشن بینی ، اعتماد ، تعهد ، مسئولیت ، و و . . را در خود دارد ، بنابراین ، امروز به این باور رسیده ایم ، تا زمانیکه در روابط هایمان از اصول پیروی کنیم هرگز صدمه ایی نخواهیم خورد . گاهی ذهنیت های در ما چنین عمیق است
https://telegram.me/nafasbenafas1